آپراکسی
در سال 1866 Hughlings jackson پدیده بالینی ای را توصیف کرد. که در آن بیمار در انجام حرکات ارادی بر اساس دستور و درخواست،مشکل دارد. سپس در 1870 Steintal اصطلاح آپراکسی را برای اختلال حرکات هدفمند و ارادی که ناشی از ضعف عضلانی وناهماهنگی حرکتی نباشد به کار برد. در همان سال محققی به نام ، فینک تبورگ اصطلاح asymbolia را به کار برد. که شامل تمامی اختلالاتی بود که موجب آسیب توانایی رمز گذاری مفاهیم می شود. این رمز گذاری ممکن است از طریق زبان یا از طریق حرکات باشد .به این معنی که آفازی و آسیب کاربرد حرکات بیانگر و پانتومیم جنبه هایی از یک نقص زیر بنایی هستند.
تعریف :آپراکسی یک اختلال حرکتی است که به علت ضایعه مغزی ایجاد می شود .و بیمار در برنامه ریزی حرکتی مشکل دارد .و باعث شود فرد علی رغم اینکه دستورات کلامی را درک می کند و ضعف یا فلجی در عضلات ندارد،قادر به اجرای دستورات کلامی نمی باشد .در حالیکه فرد قادر است همان حرکات(خواسته شده یا تقلیدی) را در زندگی روزمره انجام دهد .
در آپراکسی فرد فعالیت ها و عملکردهایی را که به خوبی یاد گرفته شده و در آنها مهارت دارد(Praxis) را نمی تواند به صورت ارادی انجام دهد. (Coslett, 2018).بنابراین آپراکسی به دلیل ضعف عضلات نمی باشد و به علت مشکل در برنامه ریزی و توالی حرکات است.
آپراکسی
لیپمن آپراکسی را به سه گروه تقسیم کرد:
Limb-kinetic Apraxia
Ideomotor Apraxia
Ideational Apraxia.
برای مشاهده کل مطلب اینجا کلیک کنید.