گفتاردرمانی در گرگان

گفتاردرمانی گرگان ویزیت درمنزل و مطب ۰۹۹۰۹۵۰۱۴۲۸

گفتاردرمانی در گرگان

گفتاردرمانی گرگان ویزیت درمنزل و مطب ۰۹۹۰۹۵۰۱۴۲۸

گفتاردرمانی در گرگان

گفتاردرمانی گرگان ویزیت درمنزل و مطب ۰۹۹۰۹۵۰۱۴۲۸

پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلینیک یاشا» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

کشف اسرار صرع: از ریشه های باستانی تا بینش مدرن”

درک صرع: منشأ، کشف و عوامل خطر

مقدمه :

اپیلپسی ، یک اختلال عصبی که با تشنج های مکرر مشخص می شود، برای قرن ها کنجکاوی انسان را مجذوب خود کرده است. این مقاله به ماهیت چندوجهی صرع می پردازد، ریشه های تاریخی آن، سفر قابل توجه کشف و عوامل خطر مرتبط با این وضعیت پیچیده را بررسی می کند.

صرع چیست؟

صرع یک اختلال عصبی مزمن است که بر فعالیت الکتریکی مغز تأثیر می گذارد و باعث تشنج های مکرر می شود. تشنج به دلیل انفجار ناگهانی و غیر طبیعی فعالیت الکتریکی در مغز رخ می دهد که منجر به طیف گسترده ای از علائم و تظاهرات می شود. اینها می توانند از تشنج و از دست دادن هوشیاری تا اختلالات حسی ظریف یا وقفه های کوتاه در آگاهی متفاوت باشند.

دیدگاه تاریخی:

اپیلپسی تاریخچه ای طولانی و باستانی دارد که به تمدن های باستانی برمی گردد. در طول اعصار، آن را در هاله ای از رمز و راز پوشانده شده است و اغلب سوء تفاهم شده است. جوامع باستان تشنج را به علل ماوراء طبیعی نسبت می دادند و آنها را با مالکیت معنوی یا مجازات الهی مرتبط می دانستند. تا قرن نوزدهم بود که گام های مهمی در درک ماهیت واقعی صرع برداشته شد.

کشف صرع:

در اوایل قرن نوزدهم، پیشرفت در نورولوژی و معرفی الکتروانسفالوگرافی (EEG) درک صرع را متحول کرد. EEG به محققان اجازه داد تا فعالیت الکتریکی مغز را ثبت و تجزیه و تحلیل کنند، که منجر به بینش های نوآورانه ای در مورد مکانیسم های زیربنایی تشنج شد. این منجر به شناخت صرع به عنوان یک اختلال عصبی و نه یک پدیده عرفانی یا ماوراء طبیعی شد.

عوامل خطر:

در حالی که علت دقیق اپیلپسی در بسیاری از موارد ناشناخته است، عوامل خطر متعددی شناسایی شده است. این شامل:

  • استعداد ژنتیکی

برخی جهش های ژنتیکی و عوامل ارثی می توانند احتمال ابتلا به اپیلپسی را افزایش دهند.

  • آسیب های مغزی

آسیب های مغزی ناشی از تصادفات، سکته مغزی، تومورها یا عفونت ها می تواند باعث شروع صرع شود.

  • اختلالات رشدی

شرایطی مانند اختلالات طیف اوتیسم، نوروفیبروماتوز یا سندرم داون با خطر بالای اپیلپسی مرتبط هستند.

  • عوامل قبل از تولد

قرار گرفتن در معرض عفونت های قبل از تولد، مصرف مواد مخدر توسط مادر، یا کمبود اکسیژن در هنگام تولد می تواند به ایجاد اپیلپسی کمک کند.

 

 

کاهش خطر، مدیریت و درمان صرع: توانمندسازی زندگی

در بخش قبلی این مقاله، منشا و عوامل خطر مرتبط با صرع را بررسی کردیم. اکنون، ما تمرکز خود را به استراتژی‌هایی برای کاهش احتمال ابتلا به صرع در کودکان، رویکردهای مدیریتی و درمانی مؤثر و توانمندسازی افراد مبتلا به صرع برای داشتن زندگی رضایت‌بخش تغییر می‌دهیم.

 

کاهش احتمال صرع:

 

  • اقدامات پیشگیرانه:

در حالی که همیشه نمی توان از اپیلپسی پیشگیری کرد، اقدامات احتیاطی خاصی می تواند خطر تشنج را کاهش دهد. اینها شامل ترویج یک سبک زندگی سالم، اطمینان از مراقبت های مناسب دوران بارداری، جلوگیری از آسیب های سر و مدیریت شرایط پزشکی زمینه ای است که ممکن است به صرع کمک کند.

  • مشاوره ژنتیک:

برای افرادی که سابقه خانوادگی اپیلپسی یا عوامل ژنتیکی شناخته شده دارند، مشاوره ژنتیک می تواند بینش ها و راهنمایی های ارزشمندی را ارائه دهد. این به خانواده ها اجازه می دهد تا تصمیمات آگاهانه ای در مورد تنظیم خانواده بگیرند و خطرات و پیامدهای احتمالی آن را درک کنند.

 

مدیریت و درمان صرع:

 

  • دارو:

داروهای ضد صرع (AEDs) رایج ترین و موثرترین درمان برای اپیلپسی هستند. داروهای مختلف انواع خاصی از تشنج را هدف قرار می دهند و هدفشان کاهش فراوانی و شدت آن است. یافتن دارو و دوز مناسب اغلب شامل یک فرآیند آزمون و خطا است که توسط یک متخصص مغز و اعصاب یا متخصص صرع هدایت می شود.

  • رژیم کتوژنیک:

رژیم کتوژنیک، رژیم غذایی پرچرب، کم کربوهیدرات و پروتئین کافی، نتایج امیدوارکننده ای را در کاهش تشنج، به ویژه در کودکان مبتلا به اپیلپسی ، نشان داده است. این رویکرد غذایی متابولیسم بدن را تغییر می دهد و منجر به کتوز می شود که می تواند به کنترل فعالیت تشنج کمک کند.

  • تحریک عصب واگ (VNS):

VNS یک گزینه درمانی غیردارویی برای افراد مبتلا به اپیلپسی است. این شامل کاشت دستگاهی است که تکانه های الکتریکی را به عصب واگ می رساند و به کاهش دفعات و شدت تشنج کمک می کند. VNS را می توان همراه با دارو استفاده کرد.

  • جراحی صرع:

در برخی موارد، زمانی که تشنج در ناحیه خاصی از مغز موضعی است، ممکن است جراحی در نظر گرفته شود. هدف جراحی اپیلپسی حذف یا قطع کانون صرع، کاهش یا از بین بردن تشنج است. معمولاً زمانی که داروها و سایر درمان‌ها ناکارآمد هستند، گزینه‌ای است.

 

کنترل تشنج و مدیریت سبک زندگی:

 

  • خاطرات تشنج:

ثبت دقیق تشنج ها، محرک ها و عوامل مرتبط با آن می تواند اطلاعات ارزشمندی را در اختیار متخصصان مراقبت های بهداشتی قرار دهد. خاطرات تشنج می تواند به شناسایی الگوها، تعیین اثربخشی دارو و پیگیری پیشرفت در طول زمان کمک کند.

  • اصلاح سبک زندگی:

برخی تغییرات سبک زندگی، مانند حفظ الگوهای خواب منظم، مدیریت سطوح استرس، اجتناب از محرک هایی مانند چراغ های چشمک زن یا مصرف بیش از حد الکل، و درخواست حمایت از گروه های حمایتی یا مشاوره، می تواند به افراد کمک کند تا اپیلپسی خود را بهتر مدیریت کنند و احتمال تشنج را کاهش دهند.

  • آموزش و آگاهی:

آموزش در مورد صرع برای افراد مبتلا به این بیماری، خانواده ها، دوستان و جامعه گسترده تر بسیار مهم است. با افزایش آگاهی، حذف افسانه‌ها و ترویج درک، می‌توانیم محیطی فراگیرتر و حمایت‌کننده‌تر برای افراد مبتلا به صرع ایجاد کنیم.

 

 در حالی که صرع چالش های منحصر به فردی را ارائه می دهد، پیشرفت در مداخلات پزشکی و یک محیط حمایتی می تواند به بهبود کنترل تشنج، بهبود کیفیت زندگی و تحقق پتانسیل های فردی کمک کند. با ادامه تحقیق، حمایت و حمایت از مبتلایان به صرع، می‌توانیم به سوی آینده‌ای با درک بیشتر، درمان‌های بهبود یافته و در نهایت، جهانی که در آن صرع مانع از پیشرفت فرد نشود، تلاش کنیم.

 

بینش روان‌درمانگران مشهور: درک صرع از دیدگاه روان‌شناختی

در این بخش پایانی مقاله، به دیدگاه‌های روان‌درمانگران مشهوری می‌پردازیم که بینش‌های ارزشمندی را در مورد جنبه‌های روان‌شناختی صرع ارائه کرده‌اند. دیدگاه های آنها تأثیر عاطفی، انگ اجتماعی و اهمیت مراقبت جامع برای افراد مبتلا به صرع را روشن می کند.

کارل یونگ:

کارل یونگ، روانپزشک و روانکاو پیشگام سوئیسی، پیامدهای روانشناختی اپیلپسی را تشخیص داد. او بر اهمیت درک ماهیت نمادین تشنج و ارتباط بالقوه آنها با فرآیندهای ناخودآگاه تأکید کرد. یونگ معتقد بود که تشنج می تواند تظاهراتی از احساسات سرکوب شده یا تعارضات روانی حل نشده در جستجوی بیان باشد.

ویکتور فرانکل:

ویکتور فرانکل، روانپزشک اتریشی و بازمانده هولوکاست، چالش های روانی افراد مبتلا به صرع را برجسته کرد. او بر اهمیت یافتن معنا و هدف در زندگی حتی در مواجهه با ناملایمات تاکید کرد. فرانکل پیشنهاد کرد که اپیلپسی می تواند دعوتی برای کشف دنیای درونی فرد، مقابله با ترس ها و توسعه قدرت درونی باشد.

رولو می:

رولو می، روانشناس وجودی با نفوذ آمریکایی، تأثیر اپیلپسی را بر هویت شخصی و عزت نفس بررسی کرد. او استدلال کرد که ننگ جامعه پیرامون تشنج می تواند منجر به احساس شرم و انزوا شود. می بر نیاز افراد مبتلا به صرع برای پرورش خودپذیری، دفاع از حقوق خود و به چالش کشیدن تعصبات اجتماعی تاکید کرد.

الیزابت کوبلر راس:

الیزابت کوبلر راس، روانپزشک سوئیسی-آمریکایی، به دلیل کارش در مراحل غم و اندوه مشهور است. در زمینه صرع، کوبلر راس سفر عاطفی را که افراد و خانواده‌هایشان تجربه کرده‌اند، از جمله شوک، انکار، خشم، چانه‌زنی، افسردگی و پذیرش را تصدیق کرد. او از ارتباطات باز، همدلی و حمایت برای تسهیل بهبود عاطفی و سازگاری حمایت کرد.

ایروینگ دی. یالوم:

ایروینگ دی. یالوم، روان درمانگر اگزیستانسیال با نفوذ آمریکایی، بر اهمیت نگرانی های وجودی برای افراد مبتلا به صرع تاکید کرد. او تأثیر صرع را بر احساس مرگ و میر، آزادی و جستجوی معنا در افراد بررسی کرد. یالوم افراد را تشویق کرد تا با اضطراب‌های وجودی مقابله کنند، مسئولیت شخصی را بپذیرند و راه‌هایی برای زندگی واقعی علی‌رغم چالش‌های ناشی از این شرایط بیابند.

این روان‌درمانگران دیدگاه‌های منحصربه‌فردی را در مورد ابعاد روان‌شناختی اپیلپسی ارائه کردند و اهمیت پرداختن به بهزیستی عاطفی، پذیرش خود و یافتن معنا در زندگی را برجسته کردند. بینش آنها به ما یادآوری می کند که اپیلپسی فقط یک وضعیت پزشکی نیست، بلکه پیامدهای روانی عمیقی نیز دارد که شایسته توجه و مراقبت است.

دیدگاه‌های روان‌درمانگران مشهوری مانند کارل یونگ، ویکتور فرانکل، رولو می، الیزابت کوبلر راس، و ایروینگ دی. یالوم درک ما از اپیلپسی را از منظر روان‌شناختی غنی کرده است. بینش آنها بر نیاز به مراقبت جامع، پرداختن به رفاه عاطفی و به چالش کشیدن انگ اجتماعی تأکید می کند. با ادغام مداخلات پزشکی با حمایت روان‌شناختی، می‌توانیم تاب‌آوری را تقویت کنیم، افراد مبتلا به صرع را توانمند کنیم و جامعه‌ای دلسوزتر و فراگیرتر را ارتقا دهیم.

 

در اینجا چند فرد قابل توجه در طول تاریخ که به صرع مبتلا بودند آورده شده است:

 

ژولیوس سزار (100 قبل از میلاد – 44 قبل از میلاد):

اعتقاد بر این است که ژولیوس سزار، ژنرال و سیاستمدار مشهور نظامی رومی، مبتلا به صرع بوده است. با وجود تصرفات، او به عنوان یک رهبر نظامی به موفقیت های بزرگی دست یافت و نقش مهمی در تبدیل جمهوری روم به امپراتوری روم ایفا کرد.

ونسان ون گوگ (1853 – 1890):

وینسنت ون گوگ، نقاش تأثیرگذار پسا امپرسیونیست هلندی، در طول زندگی خود حملات تشنجی را تجربه کرد که به طور بالقوه نشان دهنده صرع بود. ون گوگ علیرغم مبارزه با سلامت روان و شرایط جسمانی، مجموعه عظیمی از آثار هنری تولید کرد که همچنان الهام بخش و مجذوب مخاطبان در سراسر جهان است.

فئودور داستایوفسکی (1821 – 1881):

فئودور داستایوفسکی، نویسنده و فیلسوف تحسین شده روسی، به خاطر شاهکارهای ادبی خود مانند «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف» شهرت دارد. داستایوفسکی از صرع رنج می برد و تجربیات شخصی او با این بیماری اغلب به آثارش راه می یافت و به شخصیت هایش عمق و پیچیدگی می بخشید.

هریت تابمن (حدود 1822 – 1913):

هریت تابمن یک فعال سیاسی و فعال سیاسی آفریقایی-آمریکایی بود که نقش مهمی در راه آهن زیرزمینی ایفا کرد و به افراد برده کمک کرد تا به سوی آزادی فرار کنند. توبمن تشنج هایی را تجربه کرد که احتمالاً علائم اپیلپسی بود. علیرغم مشکلات سلامتی اش، او شجاعت و عزم بسیار زیادی در مبارزه با برده داری از خود نشان داد.

سر آیزاک نیوتن (1643 – 1727):

اعتقاد بر این است که سر آیزاک نیوتن، فیزیکدان، ریاضیدان و ستاره شناس مشهور انگلیسی، مبتلا به صرع بوده است. نیوتن علیرغم وضعیت سلامتی خود، کمک های پیشگامانه ای به درک علمی گرانش، اپتیک و حساب دیفرانسیل و انتگرال کرد و برای همیشه زمینه فیزیک را شکل داد.

 

این افراد نمونه‌های قدرتمندی هستند که نشان می‌دهد چگونه اپیلپسی مانع از دستاوردها و مشارکت‌های چشمگیر آنها در زمینه‌های مختلف نشد. زندگی آنها بر اهمیت شناخت پتانسیل افراد مبتلا به صرع و انگ های چالش برانگیز اجتماعی مرتبط با این بیماری تاکید می کند.

 

مطالب مربتط با ” صرع یا اپیلپسی “

صرع در کودکان معلول ذهنی چیست؟

اتیسم و اختلال خواب

اختلالات فیزیکی: فلج مغزی

سندرم لاندو کلفنر(زبان پریشی ناشی از صرع)

با ما همراه باشید :

Instagram

Telegram

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

کشف پیچیدگی ADHD: درک منشاء، تأثیر و عوامل خطر آن

 

تعریف ADHD :

اختلال کمبود توجه/بیش فعالی (ADHD) یک اختلال عصبی رشدی است که هم کودکان و هم بزرگسالان را تحت تاثیر قرار می دهد و در توانایی آنها برای توجه، کنترل رفتارهای تکانشی و تنظیم بیش فعالی اختلال ایجاد می کند. در این مقاله، پیچیدگی‌های ADHD را بررسی می‌کنیم، تاریخچه، کشف و عوامل خطر مختلف مرتبط با توسعه آن را بررسی می‌کنیم. با کشف ریشه و تأثیر بیشفعالی ، می توانیم درک عمیق تری از این وضعیت به دست آوریم و راه را برای مدیریت و استراتژی های درمانی مؤثر هموار کنیم.

 

ADHD چیست؟ کاوش در تاریخچه، کشف و عوامل خطر آن

1.1 دیدگاه تاریخی:

ADHD، همانطور که امروزه آن را می شناسیم، تاریخچه ای غنی دارد که به اوایل قرن بیستم بازمی گردد. این اختلال که در ابتدا به عنوان “اختلال حداقلی مغز” یا “واکنش هایپر جنبشی دوران کودکی” نامیده می شد، قبل از اینکه رسما به عنوان اختلال کمبود توجه/بیش فعالی شناخته شود، تحت چندین تغییر نام قرار گرفت. در طول تاریخ، ADHD موضوع بحث های شدید بوده است که منجر به پیشرفت های قابل توجهی در درک و تعریف این وضعیت شده است.

1.2 معیارهای کشف و تشخیص:

شناخت ADHD به عنوان یک اختلال متمایز از کار پیشگامانه پزشکان و محققان پدید آمد. نکته قابل توجه، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) نقش مهمی در ایجاد معیارهای تشخیصی استاندارد برای بیشفعالی ایفا کرد. در طول سال ها، این معیارها برای در بر گرفتن تظاهرات متنوع این اختلال در گروه های سنی مختلف تکامل یافته اند.

1.3 عوامل خطر بیولوژیکی و محیطی:

ADHD یک وضعیت پیچیده است که تحت تأثیر ترکیبی از عوامل ژنتیکی، عصبی و محیطی قرار دارد. مطالعات ژنتیکی ژن‌های مختلفی را شناسایی کرده‌اند که در تنظیم عملکرد مغز و مسیرهای انتقال‌دهنده عصبی نقش دارند و ماهیت ارثی این اختلال را روشن می‌کنند. علاوه بر این، عوامل محیطی مانند قرار گرفتن در معرض دود تنباکو، الکل یا مواد خاص، نارس بودن، وزن کم هنگام تولد و قرار گرفتن در معرض سموم محیطی نیز با افزایش خطر ابتلا به بیشفعالی مرتبط است.

1.4 پیامدهای عصبی و شناختی:

مطالعات تصویربرداری عصبی بینش های ارزشمندی را در مورد مکانیسم های عصبی زمینه ای مرتبط با بیشفعالی ارائه کرده است. تغییرات در ساختار مغز، به ویژه در مناطق مسئول توجه، کنترل تکانه، و عملکردهای اجرایی، در افراد مبتلا به بیشفعالی مشاهده شده است. علاوه بر این، اختلالات شناختی مربوط به حافظه فعال، کنترل بازدارنده، و فرآیندهای توجه بیشتر به چالش‌های پیش روی افراد مبتلا به ADHD کمک می‌کند.

1.5 همبودی و پیامدهای دراز مدت:

ADHD به ندرت به صورت مجزا وجود دارد و اغلب با بیماری های مختلف همراه است، از جمله ناتوانی های یادگیری، اختلالات اضطرابی، افسردگی و اختلالات مصرف مواد. این چالش های اضافی می تواند به طور قابل توجهی بر رفاه و کیفیت زندگی یک فرد تأثیر بگذارد. علاوه بر این، ADHD می‌تواند پیامدهای طولانی‌مدتی داشته باشد که تا بزرگسالی گسترش می‌یابد و بر پیشرفت تحصیلی، موفقیت شغلی و روابط بین فردی تأثیر می‌گذارد.

درک منشاء، تأثیر و عوامل خطر مرتبط با بیشفعالی در تقویت آگاهی و شفقت برای افراد مبتلا به این اختلال بسیار مهم است. با کاوش در زمینه تاریخی، معیارهای تشخیصی، و تأثیر متقابل بین عوامل بیولوژیکی و محیطی، می‌توانیم گام‌های مهمی را در جهت مدیریت، درمان و حمایت مؤثر از مبتلایان به ADHD برداریم. در قسمت بعدی این مقاله، به راهکارهایی برای کاهش احتمال داشتن فرزند بیش فعالی و همچنین رویکردهایی برای مدیریت و کنترل موثر این بیماری خواهیم پرداخت.

 

مدیریت و درمان ADHD: استراتژی هایی برای کاهش خطر و افزایش کنترل

2.1 کاهش احتمال داشتن فرزند ADHD:

در حالی که ADHD یک مؤلفه ژنتیکی قوی دارد، اقدامات خاصی وجود دارد که والدین می توانند برای کاهش بالقوه خطر ابتلا به این اختلال در فرزندشان انجام دهند. مراقبت های دوران بارداری نقش مهمی ایفا می کند و به مادران باردار توصیه می شود که سبک زندگی سالمی از جمله رژیم غذایی متعادل، ورزش منظم و اجتناب از قرار گرفتن در معرض مواد مضر مانند دود تنباکو و الکل داشته باشند. علاوه بر این، مدیریت سطوح استرس در دوران بارداری و حصول اطمینان از مراقبت های بهداشتی مناسب قبل از تولد می تواند به یک محیط رشد سالم تر برای جنین کمک کند.

2.2 مداخله و تشخیص زودهنگام:

شناسایی و تشخیص زودهنگام بیشفعالی برای مدیریت موثر حیاتی است. والدین، مراقبان و مربیان باید به علائم و نشانه های ADHD مانند بی توجهی، بیش فعالی و تکانشگری توجه داشته باشند و در صورت بروز نگرانی از کمک حرفه ای استفاده کنند. مداخله به موقع می تواند به ارائه حمایت های مناسب و مداخلات متناسب با نیازهای خاص کودک کمک کند و نتایج تحصیلی و اجتماعی بهتری را ارتقا دهد.

2.3 رویکردهای درمان چندوجهی:

ADHD یک وضعیت پیچیده است که اغلب به یک رویکرد چندوجهی برای درمان نیاز دارد. روش های درمانی اولیه برای ADHD شامل مداخلات رفتاری، دارو درمانی و حمایت آموزشی است. مداخلات رفتاری، مانند آموزش والدین، رفتار درمانی، و تسهیلات در کلاس درس، بر بهبود خود تنظیمی، مهارت های سازمانی و تعاملات اجتماعی تمرکز دارند. داروهایی مانند محرک ها یا غیرمحرک ها می توانند به مدیریت علائم اصلی بیشفعالی کمک کنند. حمایت آموزشی، از جمله برنامه‌های آموزشی فردی (IEP) و تسهیلات، تضمین می‌کند که دانش‌آموزان مبتلا به ADHD کمک‌های تحصیلی و سازگاری‌های لازم را برای پیشرفت در یک محیط کلاس دریافت می‌کنند.

2.4 استراتژی های رفتاری برای مدیریت ADHD:

علاوه بر درمان های رسمی، استراتژی های رفتاری مختلفی وجود دارد که افراد مبتلا به بیشفعالی می توانند برای تقویت خودکنترلی و بهزیستی کلی خود از آنها استفاده کنند. این استراتژی‌ها شامل ایجاد روتین‌های ساختاریافته، تقسیم وظایف به مراحل کوچک‌تر و قابل مدیریت، استفاده از ابزارهای سازمانی (مانند برنامه‌ریزان و یادآوری‌ها)، اجرای تکنیک‌های مدیریت زمان موثر و گنجاندن تمرینات بدنی منظم در روال‌های روزانه است. علاوه بر این، تمرین تکنیک‌های تمرکز حواس و کاهش استرس می‌تواند به افراد مبتلا به ADHD کمک کند تا خودآگاهی و تنظیم هیجانی بیشتری داشته باشند.

2.5 سیستم های پشتیبانی و حمایت:

زندگی با ADHD می تواند چالش برانگیز باشد، اما داشتن یک سیستم پشتیبانی قوی می تواند تفاوت قابل توجهی ایجاد کند. والدین، اعضای خانواده، معلمان، و دوستان می توانند درک، تشویق و کمک را در گذر از مشکلات روزانه مرتبط با بیشفعالی ارائه دهند. گروه‌های حمایتی و سازمان‌های مدافع نیز نقش مهمی در ارتباط افراد مبتلا به ADHD با منابع، اطلاعات و جامعه‌ای از افراد دارند که تجربیات مشابهی دارند.

2.6 رویکردهای کل نگر:

رویکردهای مکمل و جایگزین، مانند اصلاح رژیم غذایی، نوروفیدبک، یوگا و مدیتیشن، به عنوان مکمل‌های بالقوه برای درمان‌های سنتی ADHD مورد توجه قرار گرفته‌اند. در حالی که تحقیقات در این زمینه ها ادامه دارد، برخی از افراد مبتلا به بیشفعالی اثرات مثبتی را از گنجاندن این شیوه های کل نگر در برنامه مدیریت کلی خود گزارش می دهند. با این حال، مهم است که با متخصصان مراقبت های بهداشتی قبل از اجرای هر رویکرد جایگزین برای اطمینان از ایمنی و اثربخشی آنها مشورت کنید.

ADHD یک وضعیت پیچیده است که نیاز به یک رویکرد جامع برای مدیریت و درمان دارد. با اجرای راهبردهایی برای کاهش احتمال داشتن فرزند ADHD، شناسایی و مداخله زودهنگام، و به کارگیری یک رویکرد چندوجهی که ترکیبی از مداخلات رفتاری، دارو و حمایت آموزشی است، افراد مبتلا به ADHD می توانند کنترل خود را بر علائم خود افزایش دهند و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند. . علاوه بر این، ایجاد یک شبکه حمایتی قوی و بررسی رویکردهای کل نگر می تواند بیشتر به رفاه کلی افراد مبتلا به بیشفعالی کمک کند. با استراتژی ها و حمایت های مناسب، افراد مبتلا به ADHD می توانند پیشرفت کنند و به پتانسیل کامل خود دست یابند.

 

دیدگاه های روان درمانگران برجسته در مورد ADHD: بینش ها و نکات قابل توجه

ADHD توجه قابل توجهی را از سوی روان درمانگران برجسته و متخصصان سلامت روان به خود جلب کرده است که بینش های ارزشمندی را در مورد ماهیت این اختلال و مدیریت آن ارائه کرده اند. در اینجا چند دیدگاه و نکات جالبی که توسط روان درمانگران مشهور مطرح شده است:

دکتر ادوارد هالوول:

دکتر ادوارد هالوول، متخصص برجسته در زمینه ADHD، بر نقاط قوت مرتبط با این بیماری تاکید می کند. او معتقد است که افراد مبتلا به ADHD دارای ویژگی های منحصر به فردی مانند خلاقیت، انعطاف پذیری و توانایی تفکر خارج از چارچوب هستند. دکتر هالوول رویکردی مبتنی بر نقاط قوت را تشویق می‌کند که بر توسعه و پرورش این ویژگی‌های مثبت برای کمک به رشد افراد مبتلا به ADHD تمرکز دارد.

دکتر راسل بارکلی:

دکتر راسل بارکلی، روانشناس و محقق بالینی برجسته، آسیب های قابل توجهی را که بیشفعالی می تواند در جنبه های مختلف زندگی یک فرد داشته باشد، برجسته کرده است. او بر مزمن بودن و تداوم علائم ADHD تاکید می کند و بر نیاز به استراتژی های مدیریت جامع و بلندمدت تاکید می کند. کار دکتر بارکلی بر اهمیت درک بیشفعالی در زمینه طول عمر تاکید می کند، با تشخیص اینکه چالش های پیش روی افراد مبتلا به ADHD تا بزرگسالی ادامه دارد.

دکتر آری تاکمن:

دکتر آری تاکمن، روانشناس بالینی متخصص در ADHD، بر تاثیر بیشفعالی بر روابط و اهمیت ارتباط موثر تمرکز دارد. او نشان می دهد که چگونه علائم ADHD، مانند تکانشگری و بی توجهی، می تواند بر پویایی بین فردی تأثیر بگذارد و استراتژی هایی برای بهبود ارتباطات و تقویت روابط قوی تر ارائه می دهد. کار دکتر تاکمن جنبه های اجتماعی و عاطفی ADHD و اهمیت پرداختن به این مؤلفه ها در درمان را روشن کرده است.

دکتر ند هالوول و دکتر جان راتی:

دکتر ند هالوول و دکتر جان راتی در کار مشترک خود، ارتباط بین ADHD و ورزش را بررسی کرده اند. آنها از گنجاندن فعالیت بدنی منظم به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از مدیریت ADHD حمایت می کنند. تحقیقات آنها نشان می دهد که ورزش می تواند تأثیر مثبتی بر توجه، عملکرد اجرایی، تنظیم خلق و خو و رفاه کلی افراد مبتلا به ADHD داشته باشد.

دکتر توماس براون:

دکتر توماس براون، روانشناس بالینی و متخصص در بیشفعالی ، بر روی اختلالات عملکرد اجرایی مرتبط با این بیماری تمرکز کرده است. او چالش هایی را که افراد مبتلا به ADHD در زمینه هایی مانند حافظه فعال، توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی با آن مواجه هستند، برجسته می کند. کار دکتر براون بر اهمیت توسعه استراتژی های هدفمند برای تقویت عملکردهای اجرایی و کاهش تأثیر این آسیب ها تأکید می کند.

دکتر ساری سولدن:

دکتر ساری سولدن، روان درمانگر متخصص در زنان مبتلا به بیشفعالی ، توجه خود را به تجربیات و چالش های منحصر به فرد زنان مبتلا به ADHD جلب کرده است. او تمایل دختران و زنان مبتلا به ADHD را برای نشان دادن علائم درونی بیشتر، مانند اضطراب و افسردگی، و نیاز به رویکردهای حساس به جنسیت برای تشخیص و درمان، برجسته می‌کند.

 

این روان درمانگران برجسته کمک قابل توجهی به درک و مدیریت ADHD کرده اند. کار آنها نه تنها پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف این اختلال را برجسته می کند، بلکه بر اهمیت اتخاذ یک رویکرد جامع و فردی برای درمان نیز تأکید می کند. این متخصصان با اذعان به نقاط قوت مرتبط با ADHD، پرداختن به تأثیر آن بر روابط و بهزیستی عاطفی، در نظر گرفتن نقش فعالیت بدنی و تمرکز بر عملکرد اجرایی، دیدگاه‌های ارزشمندی را ارائه کرده‌اند که همچنان به اطلاع‌رسانی عملکرد بالینی و سودمندی افراد مبتلا به ADHD ادامه می‌دهد.

 

در ادامه بیوگرافی کوتاهی از چند تن از افراد سرشناس که به ADHD مبتلا هستند بیان شده است:

سر ریچارد برانسون:

سر ریچارد برانسون، کارآفرین مشهور و بنیانگذار گروه ویرجین، آشکارا در مورد تشخیص بیشفعالی خود صحبت کرده است. علیرغم اینکه برانسون با عملکرد تحصیلی در مدرسه دست و پنجه نرم می کرد، انرژی خود را به سمت کارآفرینی هدایت کرد و یک امپراتوری تجاری گسترده ساخت. خلاقیت، ریسک پذیری و توانایی او در تفکر خارج از چارچوب اغلب به ویژگی های ADHD او نسبت داده می شود.

سیمون بایلز:

سیمون بایلز، ژیمناستیک المپیک که یکی از برترین‌های تاریخ محسوب می‌شود، سفر خود را با ADHD به اشتراک گذاشته است. بیلز با تمرکز و ثابت ماندن با چالش هایی روبرو شد، اما استعداد، اراده و اخلاق کاری او را به ارتفاعات فوق العاده ای در ورزش سوق داده است. او به عنوان الهام بخش عمل می کند و نشان می دهد که چگونه افراد مبتلا به ADHD می توانند برتری پیدا کنند و به عظمت دست یابند.

جاستین تیمبرلیک:

جاستین تیمبرلیک، خواننده، ترانه سرا و بازیگر برنده جایزه گرمی، فاش کرد که در کودکی به ADHD مبتلا شده است. علیرغم اینکه با تمرکز و تکانشگری مبارزه می کند، استعداد و انگیزه بسیار زیاد تیمبرلیک منجر به یک حرفه موفق در صنعت سرگرمی شده است. او از تجربیات خود در مورد ADHD برای افزایش آگاهی و حمایت از سلامت روان استفاده کرده است.

مایکل فلپس:

مایکل فلپس، پرافتخارترین المپیکی تمام دوران، درباره تشخیص ADHD خود صحبت کرده است. فلپس آرامش خود را در شنا یافت، که خروجی برای انرژی او و وسیله ای برای هدایت تمرکز او فراهم کرد. عزم باورنکردنی، نظم و توانایی او برای پیشرفت تحت فشار، او را به چهره ای افسانه ای در دنیای ورزش تبدیل کرده است.

اما واتسون:

اما واتسون، بازیگر و فعالی که بیشتر برای نقش هرمیون گرنجر در مجموعه فیلم‌های هری پاتر شناخته می‌شود، تجربیات خود را در مورد ADHD به اشتراک گذاشته است. علیرغم مواجهه با چالش‌هایی در سازمان و مدیریت زمان، هوش، استعداد و فداکاری واتسون او را به موفقیت در حرفه بازیگری و حمایت از برابری جنسیتی سوق داده است.

توجه به این نکته حائز اهمیت است که در حالی که این افراد به موفقیت های قابل توجهی دست یافته اند، تجربیات آنها با بیشفعالی منحصر به آنها است و همه افراد مبتلا به ADHD فرصت ها یا نتایج یکسانی نخواهند داشت. با این حال، داستان‌های آن‌ها یادآور این است که ADHD پتانسیل فرد را تعریف نمی‌کند و با حمایت و عزم درست، افراد مبتلا به بیشفعالی می‌توانند در حوزه‌های مختلف زندگی پیشرفت کنند.

ویل اسمیت:

ویل اسمیت، بازیگر، رپر و تهیه کننده، در مورد تشخیص ADHD خود صحبت کرده است. او به مبارزه با تکانشگری و مشکل در تمرکز در دوران کودکی اشاره کرده است. با این حال، کاریزما، استعداد و اخلاق کاری اسمیت او را به سمت تبدیل شدن به یکی از موفق ترین و محبوب ترین بازیگران هالیوود سوق داده است.

جیمی الیور:

جیمی الیور، سرآشپز مشهور و مدافع تغذیه سالم، تجربیات خود را در مورد ADHD به اشتراک گذاشته است. الیور از نظر تحصیلی تلاش کرد اما در هنر آشپزی آرامش و موفقیت یافت. او انرژی و خلاقیت خود را به حرفه آشپزی خود اختصاص داده است و در ترویج غذاهای مغذی و آموزش دیگران در مورد عادات غذایی سالم نقش موثری داشته است.

سولانژ نولز:

سولانژ نولز، خواننده، ترانه سرا و بازیگر، درباره تشخیص ADHD خود صحبت کرده است. او در مورد چالش های خود با سازمان و مدیریت زمان صحبت کرده است. با وجود این مشکلات، نولز استعدادهای هنری خود را با موسیقی خود نشان داده و به عنوان یک هنرمند محترم در صنعت سرگرمی به موفقیت دست یافته است.

آدام لوین:

آدام لوین، خواننده اصلی گروه Maroon 5 و مربی “The Voice” تجربیات خود را بابیشغعالی صحبت کرده است. لوین به مبارزه با تمرکز و تکانشگری اشاره کرده است اما انرژی خود را به حرفه موسیقی خود هدایت کرده است. استعداد، کاریزما و حضور در صحنه او را به چهره ای برجسته در صنعت موسیقی تبدیل کرده است.

چنینگ تاتوم:

Channing Tatum، بازیگر، تهیه کننده و رقصنده، سفر خود را با ADHD به اشتراک گذاشته است. تاتوم در مورد مشکلات خواندن و توجه در دوران تحصیلش صحبت کرده است. با این حال، اشتیاق او به هنرهای نمایشی، او را به سمت حرفه ای موفق در بازیگری و رقص سوق داد. او با بازی در فیلم هایی چون «مایک جادویی» و «خیابان جامپ 21» شناخته شده است.

 

این افراد به عنوان نمونه هایی از این امر هستند که چگونه بیشغعالی مجبور نیست پتانسیل فرد را برای موفقیت و موفقیت محدود کند. آنها از توانایی ها، استعدادها و اراده منحصر به فرد خود برای برتری در زمینه های مربوطه استفاده کرده اند. آنها با بحث آزادانه در مورد تجربیات خود به افزایش آگاهی در مورد ADHD کمک کرده اند و به دیگران الهام می بخشند که به دنبال علایق خود و غلبه بر چالش ها باشند.

 

مطالب مرتبط با ” ADHD ” :

معیار های تشخیص ADHD در DSM5

تازه های دنیای اوتیسم

درک و پرورش ذهن ADHD

تغذیه در بیشفعالی

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی (ADHD)

با ما همراه باشید :

Telegram

Instagram

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

فرصت های یادگیری بهتر برای کودکان مبتلا به اوتیسم در محیط آشپزخانه

 

گفتاردرمانی و متخصص تغذیه در گرگان

 

کلینیک تغذیه کودکان با نیاز های ویژه یاشا

توانبخشی موثر به همراه رعایت پرهیز غذایی کودکان با نیاز های ویژه

https://t.me/gorgan_yasha

https://www.yashacenter.ir/yasha_rehabilitation_center

 

 

 

 

 

 

 

به عنوان یک متخصص تغذیه اگر اغراق نکرده باشم یکی از ارزشمندترین تجربیات برای افزایش سلامت یک کودک مبتلا به اتیسم صرف وقت در آشپزخانه است. زمانی که به این مساله اشاره می کنم والدین اغلب نگاه کنجکاوانه ای به من دارند.
اغلب والدین با آوردن فرزندشان به محیط آشپزخانه و خطرات موجود برای آنها احساس نگرانی می کنند اما باید بدانند با مناسب سازی وسایل آشپزخانه می توانند محیط امنی برای فرزندشان ایجاد کنند و امکان خراب شدن وسایل آشپزخانه نیز وجود ندارد.
کودکان مبتلا به اتیسم نسبت به همسالان خود احتمال بیشتری دارد که از خوردن برخی از غذاها بیزار باشند که این منجر به رژیم غذایی نامناسب در کودک می شود. دعوت کردن کودکان به آشپزخانه برای خوردن غذاهای مختلف و دماهای مختلف اولین مرحله برای تجربیات جدید است. تحقیقات نشان داده است کودکانی که در معرض غذاهای مختلف در خارج از وعده غذایی می باشند رژیم غذایی مختلفی دارند.
آشپزی مهارت زندگی ارزشمندی است که اعتماد به نفس و استقلال را افزایش می دهد. بودن در آشپزخانه می تواند ارتباطات و مهارت های اجتماعی را بهبود ببخشد خواندن و انجام دستور العمل پخت غذا باعث تقویت مهارت خواندن، گوش دادن، ریاضی و توالی می شود. یادگیری نحوه تهیه ی غذا می تواند نظم دهی در انجام کارهای مختلف و تمرکز را بهبود ببخشد. والدین گزارش دادند که پخت و پز در آشپزخانه می تواند به فرزندشان فرصتی دلپذیر برای ارتباط دهد.
حتی با همه فواید و مزایا آمدن یک کودک مبتلا به اتیسم در آشپزخانه برای بسیاری از والدین می تواند دلهره آور باشد. به نکات زیر توجه داشته باشید تا فرزند خود را به راحتی و با اطمینان به آشپزخانه ببرید.
آماده سازی برای چالش های حسی
آماده سازی غذا می تواند تمام حس ها را درگیر کند که می تواند برای بسیاری از کودکان مبتلا به اتیسم یک چالش باشد. اگر فرزند شما در فرایند غذا خوردن به دلیل مشکلات حسی یا هرمساله ی دیگری دچار مشکل است فعالیت خود را در آشپزخانه با فعالیت های غیر غذایی همچون سازماندهی اقلام آشپزخانه و شناسایی ابزار اندازه گیری مانند قاشق آغاز کنید.
اگر فرزند شما به صدا حساس است برخی از راه حل های زیر را در نظر بگیرید:
-از ظروف پلاستیکی استفاده نمایید که کمتر از ظروف فلزی سر و صدا ایجاد می کنند.
از دستورالعمل های غذایی استفاده کنید که نیاز کمتری برای استفاده از وسایل پرسرو صدای خانگی باشد. –
-سعی کنید در آشپزخانه از موسیقی های آرام بخش استفاده کنید.
اگر فرزند شما به عطر و بوی غذا حساس است از دستور العمل هایی استفاده کنید که در تهیه ی آن نیاز به حرارت نباشد مانند درست کردن سسس سالاد، یا آماده کردن ساندویچ هایی که نیاز به پختن ندارد.

سعی کنید تهیه غذاهایی را به کودک خود آموزش دهید که باید چند ماده ی غذایی را با یکدیگر ترکیب کند.
اگر فرزند شما به تجربیات لمسی حساس است:
از دستکش های نازک پزشکی برای دست زدن به مواد غذایی استفاده کنید. –
برای پاک کردن دست های کثیف از وجود حوله ی تمیز در آشپزخانه اطمینان حاصل کنید.-
اگر فرزند شما به نور حساس است نور را تنظیم کنید تا فرزند شما احساس راحتی داشته باشد.

#کلینیک_تغذیه_یاشا

گفتاردرمانی در گرگان

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

سندرم تورت

 

تعریف:
نوعی اختلال ک نشانه های ان‌حرکات تکراری یا صداهای ناخواسته (تیک)است ک به راحتی قابل کنترل هم نیستند این اختلال همان سندروم تورت نام دارد.

 

سندرم تورتtourette syndrome

گفتاردرمانی و کاردرمانی و روانشناسی در گرگان
کلینیک یاشا
09358471844

برای نمونه:پلک زدن مداوم چشم ها،بالا اوردن شانه،تکان های سریا صداهای غیر معمولو…

از سن ۲تا ۱۵سالگی این تیک ها معمولا ظاهر شده ک میانگین ان ها هم حدود ۶سالگی است .
مرد ها ۳الی ۴برابر بیشتر از ماده ها دچار سندروم تورت می شوند.

نشانه ها و‌علائم:

۱_صداها و حرکات ناگهانی _کوتاه _متناوب
۲_تیک ها
این دو از علائم اصلی و‌نشانه‌های بارز سندروم تورت است.
ممکن از از خفیف تا شدید باشد ک نشانه های شدید معمولا در عملکرد روزانه و کیفیت زندگی اختلال ایجاد میکنند.

 

سندرم تورت چیست؟

گفتاردرمانی و کاردرمانی و روانشناسی در گرگان
کلینیک یاشا
09358471844

انواع تیک ها:

ساده:از نشانه های این تیک ها ناگهانی ،مختصر و تکراری بودن انها است ک تعداد محدودی از گروه های عضلانی را درگیر میکنند.
پیچیده:الگوهای مشخص و هماهنگ حرکات شامل چندین گروه عضلانی است .
دو‌دسته بندی دیگر ک برا تیک ها میتوان نام برد:
۱-تیک های حرکتی»معمولا قبل از شروع تیک های صوتی میباشد
۲-تیک های صوتی

*مثالی از انواع تیک ها:*

۱-چشمک زدن چشم
۲-لمس کردن
۳-تکان دادن سر
۴-شانه بالا انداختن
۵-انقباض بینی
۶-حرکات دهان هاپینگ
این ها انواعی از تیک های حرکتی بودند.
و‌حالا انواعی از تیک های صوتی:
۱-غر غر کردن تکرار کلمات
۲-پاکسازی گلو با استفاده از کلمات ناپسند

و‌علاوه بر اینها تیک ها میتوانند از نظر فرکانس و‌شدت و نوع با توجه به‌شرایط‌روحی فرد مثلا استرس اضطراب خستگی یا هیجان بدتر شوند .
تیک ها در اوایل سالهای نوجهوانی بدتر شده و در دوران انتقال به بزرگسالی شرایط بهتر می شود.

چه موقع نیاز است به پزشک مراجعه کنیم:

در صورتی ک‌احساس کردید کودک شما حرکات یا صداهای غیر ارادی دارد به پزشک متخصص مراجعه کنید.
و این موضوع قابل توجه است ک‌همه ی تیک ها نشانه سندروم تورت نیستند و‌میتوانند‌پس از چند هفته یا چند ماه ناپدید شوند.

علت سندرم تورت:

علت مشخص و‌قطعی وجود ندارد .در واقع این اختلال پیچیده ای است که احتمالا ناشی از ادغام عوامل محیطی و وراثتی است.
و دوپامین و سروتنین ک دو تا از انتقال دهنده های عصبی هستند ممکن است در این امر نقش داشته باشند.

اختلال های مرتبط با سندروم تورت:

۱-اختلال کمبود توحه /بیش فعالی
۲-اختلال وسواس-اجبار
۳-اختلال طیف اوتیسم
۴-ناتوانی های یادگیری
۵-اختلالات خواب
۶-افسردگی
۷-اختلالات اضطرابی
۸-سردرد
۹-مشکلات مدیریت خش

*درمان:*

درمان مشخصی برای این‌اختلال وجود ندارد اما بعضی راهکار ها در دسترس هستند ک میتواند علائم را بهبود بخشد و لازم به ذکر است ک تیک ها اغلب بعد از سالهای نوجوانی کمتر کنترل میشوند و شما میتوانید این‌راهکار هارا با مراجعه به کاردرمان،گفتاردرمان و‌روان شناس و پزشک متخصص دریافت کنید.

کلینیک توانبخشی یاشا

گرگان

کینیک یاشا ـگرگان

  • گفتاردرمانی در گرگان