گفتاردرمانی در گرگان

گفتاردرمانی گرگان ویزیت درمنزل و مطب ۰۹۹۰۹۵۰۱۴۲۸

گفتاردرمانی در گرگان

گفتاردرمانی گرگان ویزیت درمنزل و مطب ۰۹۹۰۹۵۰۱۴۲۸

گفتاردرمانی در گرگان

گفتاردرمانی گرگان ویزیت درمنزل و مطب ۰۹۹۰۹۵۰۱۴۲۸

پیوندها

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گفتاردرمانی در گرگان» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مقایسه رویکردهای درمانی در درمان سکته مغزی

 

سکته مغزی که به عنوان یک حادثه عروقی مغز نیز شناخته می شود، یک اورژانس پزشکی است که به دلیل قطع شدن خون رسانی به مغز رخ می دهد. این می تواند منجر به اختلالات عصبی شدید شود و نیاز به مراقبت فوری پزشکی دارد. در این مقاله، رویکردهای درمانی مختلف مورد استفاده در مدیریت سکته مغزی را بررسی و مقایسه خواهیم کرد، مخترعین آنها، نظرات درمانگران، اثربخشی در سناریوهای خاص و نکات قابل توجه اضافی را برجسته می‌کنیم.

 

مواد و روش های درمانی مورد استفاده در سکته مغزی:

 

ترومبولیز داخل وریدی (IVT)

ترومبولیز داخل وریدی شامل تجویز یک داروی حل کننده لخته، مانند فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (tPA)، برای بازگرداندن جریان خون با حل کردن لخته خونی است که باعث سکته می شود.

ترومبولیز داخل وریدی اولین بار توسط دکتر جودیت هینچی و همکارانش در دهه 1990 معرفی شد.

درمانگران عموماً IVT را به عنوان یک مداخله مهم و حساس به زمان برای بیماران واجد شرایط می‌دانند، زیرا اگر در بازه زمانی مناسب انجام شود، می‌تواند به طور قابل توجهی نتایج را بهبود بخشد و ناتوانی را کاهش دهد.

IVT زمانی مؤثرتر است که در چند ساعت اول شروع سکته، به ویژه در عرض 4.5 ساعت تجویز شود. نتایج بهتری را در بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک ناشی از ترومبوز نشان داده است.

IVT خطرات خاصی مانند عوارض خونریزی را به همراه دارد و استفاده از آن در موارد خاصی از جمله سکته مغزی هموراژیک یا جراحی بزرگ اخیر منع مصرف دارد.

 

ترومبکتومی مکانیکی

ترومبکتومی مکانیکی شامل برداشتن فیزیکی لخته خونی است که باعث سکته مغزی می شود با استفاده از دستگاه های تخصصی مانند استنت رتریور یا کاتترهای آسپیراسیون.

توسعه تکنیک‌های ترومبکتومی مکانیکی را می‌توان به محققان و شرکت‌های تجهیزات پزشکی مختلف نسبت داد که پیشرفت‌های قابل توجهی در دهه 2000 رخ داد.

درمانگران ترومبکتومی مکانیکی را به عنوان یک مداخله پیشگامانه برای سکته های انسداد عروق بزرگ، به ویژه در ترکیب با IVT، بسیار می دانند. مدیریت سکته حاد را متحول کرده است.

ترومبکتومی مکانیکی در بیماران مبتلا به سکته های انسداد عروق بزرگ، به ویژه در گردش خون قدامی، مؤثرتر است. نتایج بهتری را در مقایسه با IVT به تنهایی در موارد خاص نشان داده است.

ترومبکتومی مکانیکی به تخصص و زیرساخت های تخصصی نیاز دارد و موفقیت آن به عواملی مانند انتخاب بیمار، زمان درمان و در دسترس بودن مداخله جویان ماهر بستگی دارد.

 

توانبخشی عصبی

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان روانشاسی در گرگان درمان سکته مغزی در گرگان کلینیک توانبخشی یاشا 09909501428

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

توانبخشی عصبی بر بهبود و توانبخشی افراد پس از سکته مغزی تمرکز دارد و از طریق درمان ها و مداخلات مختلف، آسیب های حرکتی، شناختی و عملکردی را هدف قرار می دهد.

مفهوم توانبخشی عصبی در طول زمان، با کمک بسیاری از متخصصان مراقبت های بهداشتی متخصص در توانبخشی سکته، تکامل یافته است.

درمانگران بر نقش حیاتی توانبخشی عصبی در ارتقای بازیابی عملکردی، به حداکثر رساندن استقلال و بهبود کیفیت زندگی پس از سکته تاکید دارند. آنها نیاز به برنامه های فردی را تشخیص می دهند.

توانبخشی عصبی در انواع و مراحل مختلف سکته مغزی موثر است و به اختلالات حرکتی، نقایص زبانی، چالش های شناختی و فعالیت های روزمره زندگی می پردازد. زمانی که زود شروع شود و در یک رویکرد چند رشته ای ارائه شود بسیار سودمند است.

توانبخشی اعصاب نیازمند یک رویکرد جامع و یکپارچه است که شامل فیزیوتراپی، کاردرمانی، گفتار درمانی و حمایت روانی است. باید اهداف فردی، توانایی ها و اهمیت مدیریت بلندمدت را در نظر بگیرد.

 

استراتژی های محافظت عصبی

هدف استراتژی‌های محافظت عصبی، به حداقل رساندن آسیب مغزی و جلوگیری از آسیب بیشتر پس از سکته مغزی است. این استراتژی ها شامل عوامل دارویی، هیپوترمی درمانی و سایر مداخلات است.

استراتژی‌های محافظت از اعصاب توسط محققان و شرکت‌های داروسازی متعدد در طول سال‌ها، با پیشرفت‌های مداوم در درک محافظت عصبی، توسعه یافته‌اند.

درمانگران مزایای بالقوه استراتژی های محافظت کننده عصبی را تصدیق می کنند، اما توجه دارند که اثربخشی آنها هنوز تحت بررسی است. برخی از درمان های تجربی در مطالعات پیش بالینی امیدوارکننده بوده اند، اما تحقیقات بیشتری برای اجرای بالینی مورد نیاز است.

استراتژی‌های محافظت عصبی پتانسیل را در کاهش آسیب مغزی و بهبود نتایج در مدل‌های حیوانی و آزمایش‌های بالینی محدود نشان داده‌اند. با این حال، استفاده بالینی گسترده آنها در حال حاضر محدود است و تحقیقات بیشتری برای اثبات اثربخشی و ایمنی آنها در آزمایشات انسانی مورد نیاز است.

استراتژی های محافظت کننده عصبی برای درمان سکته مغزی در آینده نویدبخش است، اما کاربرد بالینی و اجرای بهینه آنها نیازمند تحقیقات و اعتبارسنجی دقیق است.

 

تله مدیسین و تله سکته مغزی

درمان سکته مغزی در کلینیک یاشا

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

پزشکی از راه دور و استروک از راه دور شامل ارائه مراقبت از راه دور سکته مغزی، از جمله تشخیص، تصمیم گیری در مورد درمان، و نظارت، با استفاده از فناوری مخابرات است. این امکان دسترسی به موقع به تخصص سکته مغزی در مناطق محروم را فراهم می کند.

توسعه خدمات پزشکی از راه دور و استروک از راه دور تلاشی مشترک شامل ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی، شرکت های فناوری و محققان در زمینه مراقبت از سکته مغزی بوده است.

درمانگران پتانسیل پزشکی از راه دور و سکته از راه دور را در افزایش دسترسی به مراقبت های تخصصی سکته مغزی به ویژه در مناطق دورافتاده یا روستایی تشخیص می دهند. آنها ارزش آن را در تسهیل مداخلات به موقع و کاهش تأخیر در درمان تصدیق می کنند.

تله مدیسین و تله سکته با امکان مشاوره از راه دور، تسهیل تشخیص زودهنگام و تسریع در تصمیم گیری های درمانی در بهبود مدیریت سکته مغزی اثربخشی نشان داده اند. این به ویژه در مناطقی که دسترسی محدود به متخصصان سکته مغزی دارند مفید است.

پزشکی از راه دور و استروک از راه دور به زیرساخت های قابل اعتماد، پلت فرم های ارتباطی ایمن و متخصصان مراقبت های بهداشتی آموزش دیده برای اطمینان از تشخیص دقیق و توصیه های درمانی مناسب نیاز دارند.

 

 

توانبخشی شناختی

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان روانشاسی در گرگان درمان سکته مغزی در گرگان کلینیک توانبخشی یاشا 09909501428

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

توانبخشی شناختی بر بهبود عملکردهای شناختی مانند توجه، حافظه، حل مسئله و عملکردهای اجرایی پس از سکته مغزی تمرکز دارد. این شامل تکنیک های مختلف، از جمله تمرینات شناختی، استراتژی های جبرانی، و اصلاحات محیطی است.

رویکردهای توانبخشی شناختی توسط طیف وسیعی از پزشکان و محققان متخصص در توانبخشی سکته مغزی و علوم اعصاب شناختی ایجاد شده است.

درمانگران بر اهمیت توانبخشی شناختی در رسیدگی به اختلالات شناختی و ارتقای استقلال عملکردی پس از سکته تاکید دارند. آنها پتانسیل آن را در افزایش مهارت های شناختی و تسهیل ادغام مجدد در زندگی روزمره تشخیص می دهند.

توانبخشی شناختی در پرداختن به چالش های شناختی در انواع مختلف سکته موثر است. این می تواند به افراد کمک کند توانایی های شناختی را دوباره به دست آورند، با تغییرات شناختی سازگار شوند و عملکرد شناختی کلی و کیفیت زندگی را بهبود بخشند.

توانبخشی شناختی باید متناسب با نیازها و اهداف فردی، با در نظر گرفتن نقص های شناختی خاص و محدودیت های عملکردی باشد. ممکن است شامل راهبردهایی مانند آموزش حافظه، تمرینات توجه، تکالیف حل مسئله و تکنیک های جبرانی باشد.

 

درمان حرکتی ناشی از محدودیت (CIMT)

دزمان حرکتی در سکته مغزی - کلینیک یاشا

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

درمان حرکتی ناشی از محدودیت شامل آموزش فشرده اندام آسیب دیده با مهار اندام سالم است. هدف آن ارتقاء ریکاوری حرکتی، بازیابی حرکت عملکردی و غلبه بر عدم استفاده آموخته شده است.

CIMT در ابتدا توسط دکتر ادوارد تاوب در اواخر دهه 1980 به عنوان درمانی برای سکته مغزی و سایر بیماری های عصبی ایجاد شد.

درمانگران به طور کلی CIMT را به عنوان یک رویکرد ارزشمند برای ارتقاء بهبودی حرکتی و افزایش استفاده عملکردی از اندام آسیب دیده می دانند. به دلیل اثربخشی مبتنی بر شواهد، توجه مثبتی را به خود جلب کرده است.

CIMT در افرادی با اختلالات حرکتی خفیف تا متوسط پس از سکته مغزی و توانایی های شناختی حفظ شده بسیار موثر است. این فواید در بهبود عملکرد حرکتی، مهارت و استقلال عملکردی نشان داده است.

CIMT نیاز به مشارکت فعال، آموزش فشرده و محیط حمایتی دارد. هدف گذاری فردی، آموزش ویژه کار، و انتقال مهارت های آموخته شده به فعالیت های روزانه، اجزای کلیدی CIMT موفق هستند.

 

تکنیک های تحریک مغز

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگانروانشاسی در گرگان درمان سکته مغزی در گرگان کلینیک توانبخشی یاشا 09909501428

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

تکنیک های تحریک مغز، مانند تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) و تحریک جریان مستقیم ترانس جمجمه ای (tDCS)، شامل تعدیل غیرتهاجمی فعالیت مغز برای افزایش بازیابی سکته مغزی و انعطاف پذیری عصبی است.

تکنیک های تحریک مغز از طریق مشارکت چندین محقق و پزشک در بررسی پتانسیل آنها در توانبخشی سکته مغزی تکامل یافته است.

درمانگران به تکنیک های تحریک مغز به عنوان درمان های کمکی برای توانبخشی سکته مغزی علاقه نشان داده اند. در حالی که تحقیقات در حال انجام است، آنها پتانسیل این تکنیک ها را در ارتقاء عصبی و افزایش بهبودی تشخیص می دهند.

تکنیک‌های تحریک مغز در بهبود عملکرد حرکتی، زبان و توانایی‌های شناختی در بیماران سکته مغزی امیدوارکننده است. هنگامی که با سایر درمان های توانبخشی ترکیب شوند، ممکن است موثرتر باشند.

تکنیک های تحریک مغز نیازمند انتخاب دقیق پارامتر، هدف گیری فردی و نظارت بر پاسخ درمانی است. اثربخشی طولانی مدت، زمان‌بندی بهینه و پروتکل‌های ایده‌آل آن‌ها هنوز در حال بررسی هستند.

 

مداخلات دارویی

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگانروانشاسی در گرگان درمان سکته مغزی در گرگان کلینیک توانبخشی یاشا 09909501428

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

مداخلات دارویی شامل استفاده از داروها برای مدیریت جنبه های خاص درمان سکته مغزی، مانند پیشگیری از سکته های مکرر، کنترل فشار خون و مدیریت عوارض است.

مداخلات دارویی در مدیریت سکته مغزی در طول زمان از طریق تحقیق و توسعه گسترده توسط شرکت های داروسازی و متخصصان پزشکی تکامل یافته است.

درمانگران اهمیت مداخلات دارویی در مدیریت سکته مغزی، به ویژه برای پیشگیری ثانویه و کنترل عوامل خطر را تشخیص می دهند. آنها این مداخلات را به عنوان اجزای اساسی یک برنامه درمانی جامع درک می کنند.

مداخلات دارویی در پیشگیری از سکته های مکرر، مدیریت فشار خون بالا، کاهش تشکیل لخته و رفع عوارضی مانند تشنج یا عفونت موثر بوده است. اثربخشی آنها بسته به داروی خاص و ویژگی های بیمار متفاوت است.

مداخلات دارویی باید توسط متخصصان مراقبت های بهداشتی تجویز و مدیریت شوند، با توجه به سابقه پزشکی فردی، شرایط همزیستی و تداخلات دارویی احتمالی.

 

گفتار و زبان درمانی

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگانروانشاسی در گرگان درمان سکته مغزی در گرگان کلینیک توانبخشی یاشا 09909501428

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

گفتار درمانی و زبان درمانی بر مشکلات ارتباطی و بلع که ممکن است پس از سکته مغزی ایجاد شود تمرکز دارد. این شامل تکنیک هایی مانند تمرینات گفتاری، زبان درمانی و مداخلات بلع است.

گفتار درمانی و زبان درمانی برای مدیریت سکته مغزی توسط آسیب شناسان گفتار و زبان و محققان متخصص در اختلالات ارتباطی عصبی ایجاد شده است.

درمانگران بر اهمیت گفتار و زبان درمانی در بهبود مهارت های ارتباطی، بازیابی توانایی های زبانی و رسیدگی به مشکلات بلع بعد از سکته تاکید می کنند. آنها آن را جزء حیاتی توانبخشی چند رشته ای سکته مغزی می دانند.

گفتار و زبان درمانی در مدیریت آفازی (اختلال زبان)، دیس آرتری (مشکلات حرکتی گفتاری) و دیسفاژی (مشکلات بلع) مرتبط با سکته مغزی موثر است. هدف آن تقویت ارتباطات عملکردی، ترویج بلع ایمن و بهبود کیفیت زندگی است.

گفتار درمانی و زبان درمانی باید با توجه به چالش های ارتباطی و بلع خاص، متناسب با نیازهای فردی باشد. ممکن است شامل راهبردهای ارتباطی تقویتی و جایگزین، تمرینات بلع و تکنیک های جبرانی باشد.

 

حمایت روانی و عاطفی

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان روانشاسی در گرگان درمان سکته مغزی در گرگان کلینیک توانبخشی یاشا 09909501428

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

حمایت روانی و عاطفی شامل پرداختن به تأثیرات روانی سکته مغزی، مانند افسردگی، اضطراب، مشکلات سازگاری و تغییرات عاطفی پس از سکته است. هدف آن افزایش بهزیستی عاطفی و تسهیل سازگاری روانی است.

حمایت روانی و عاطفی در توانبخشی سکته مغزی توسط روانشناسان، روانپزشکان و متخصصان سلامت روان متخصص در مراقبت از سکته ایجاد شده است.

درمانگران اهمیت حمایت روانی و عاطفی را در بهبود سکته مغزی تشخیص می دهند. آنها بر نیاز به پرداختن به رفاه عاطفی، ارائه راهبردهای مقابله ای و تسهیل سازگاری با تغییرات زندگی پس از سکته تاکید می کنند.

حمایت روانی و عاطفی برای افرادی که پس از سکته مغزی دچار پریشانی عاطفی یا چالش های روانی می شوند مفید است. هدف آن بهبود سلامت روان، تقویت مهارت های مقابله ای و ارتقای رفاه کلی است.

حمایت روانی و عاطفی ممکن است شامل مشاوره، روان درمانی، گروه های حمایتی و آموزش برای بازماندگان سکته مغزی و مراقبان آنها باشد. باید در برنامه جامع توانبخشی سکته مغزی ادغام شود.

 

اصلاح سبک زندگی و پیشگیری ثانویه

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگانروانشاسی در گرگان درمان سکته مغزی در گرگان کلینیک توانبخشی یاشا 09909501428

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

اصلاح سبک زندگی و استراتژی های پیشگیری ثانویه با هدف کاهش خطر سکته های مکرر و ارتقای سلامت کلی قلب و عروق است. این مداخلات شامل تغییرات سبک زندگی، تبعیت از دارو و مدیریت عوامل خطر قابل اصلاح است.

اصلاح سبک زندگی و راهبردهای پیشگیری ثانویه از طریق تحقیقات گسترده در زمینه پیشگیری از سکته مغزی و سلامت قلب و عروق ایجاد شده است.

درمانگران بر اهمیت اصلاح سبک زندگی و پیشگیری ثانویه در مدیریت طولانی مدت سکته مغزی تاکید دارند. آنها نیاز به رسیدگی به عوامل خطر، ترویج رفتارهای سالم و ارائه آموزش برای پیشگیری از سکته را تشخیص می دهند.

تغییرات سبک زندگی، مانند اتخاذ یک رژیم غذایی سالم، درگیر شدن در ورزش منظم، ترک سیگار، و مدیریت فشار خون، دیابت و سطح کلسترول، نشان داده است که خطر سکته های مکرر را کاهش می دهد و سلامت کلی قلب و عروق را بهبود می بخشد.

اصلاح سبک زندگی و پیشگیری ثانویه باید فردی و متناسب با عوامل خطر و شرایط پزشکی خاص باشد. آنها به حمایت مداوم، آموزش بیمار و همکاری با متخصصان مراقبت های بهداشتی نیاز دارند.

 

درمان با کمک رباتیک

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگانروانشاسی در گرگان درمان سکته مغزی در گرگان کلینیک توانبخشی یاشا 09909501428

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

درمان با کمک رباتیک شامل استفاده از دستگاه های رباتیک برای کمک به توانبخشی سکته مغزی است. این دستگاه‌ها حرکات تکراری و کنترل‌شده را ارائه می‌کنند، بهبود حرکتی را تسهیل می‌کنند و استقلال عملکردی را ارتقا می‌دهند.

درمان با کمک رباتیک توسط مهندسان، محققان و پزشکان در زمینه رباتیک توانبخشی توسعه یافته است. این فناوری با پیشرفت در رباتیک و فناوری های حسگر به تکامل خود ادامه می دهد.

درمانگران به درمان با کمک رباتیک به عنوان یک ابزار کمکی ارزشمند در توانبخشی سکته مغزی نگاه می کنند. آنها پتانسیل آن را در ارائه تمرینات با شدت بالا، کنترل دقیق حرکت و ارزیابی عینی پیشرفت تشخیص می دهند.

درمان با کمک رباتیک در بهبود عملکرد حرکتی، قدرت عضلانی و هماهنگی حرکتی در افراد مبتلا به سکته موثر بوده است. این ممکن است به ویژه برای افرادی که دارای اختلالات حرکتی شدید یا دسترسی محدود به درمان فشرده هستند مفید باشد.

درمان با کمک رباتیک باید در یک برنامه جامع توانبخشی ادغام شود و آن را با سایر رویکردهای درمانی ترکیب کند. برنامه های درمانی فردی، نظارت درمانگر و ارزیابی منظم برای نتایج مطلوب ضروری هستند.

 

توانبخشی واقعیت مجازی (VR).

توانبخشی واقعیت مجازی از فناوری واقعیت مجازی برای ایجاد محیط های فراگیر و تعاملی برای توانبخشی سکته مغزی استفاده می کند. بسترهای جذاب و انگیزشی برای تمرینات حرکتی و شناختی فراهم می کند.

توانبخشی واقعیت مجازی توسط محققان و مهندسان متخصص در فناوری های واقعیت مجازی و علوم توانبخشی توسعه یافته است.

درمانگران پتانسیل توانبخشی واقعیت مجازی را در افزایش تعامل، انگیزه و نتایج در توانبخشی سکته مغزی تشخیص می دهند. آنها آن را ابزاری امیدوارکننده برای بهبود عملکرد حرکتی، تعادل و توانایی های شناختی می دانند.

توانبخشی واقعیت مجازی در بهبود مهارت های حرکتی، تعادل، راه رفتن و عملکرد شناختی در بیماران سکته مغزی مؤثر بوده است. این آموزش مختص کار، بازخورد بلادرنگ و فرصت هایی برای تمرین درجه بندی شده در یک محیط امن و کنترل شده ارائه می دهد.

توانبخشی واقعیت مجازی باید در یک برنامه توانبخشی جامع، متناسب با نیازها و اهداف فردی ادغام شود. این نیاز به سخت افزار و نرم افزار مناسب، راهنمایی درمانگر و پیشرفت سیستماتیک سطوح دشواری دارد.

 

مراقبت حمایتی و تنظیم توانبخشی

مراقبت حمایتی و تنظیم توانبخشی شامل یک رویکرد جامع برای مراقبت از سکته مغزی، ارائه یک محیط حمایتی، همکاری بین رشته ای و خدمات توانبخشی جامع است.

مراقبت های حمایتی و تنظیمات توانبخشی از طریق تلاش های جمعی متخصصان مراقبت های بهداشتی، متخصصان توانبخشی و سیاست گذاران با هدف بهینه سازی مراقبت های سکته مغزی تکامل یافته اند.

درمانگران بر اهمیت مراقبت حمایتی و محیط توانبخشی در بهبود سکته مغزی تاکید می کنند. آنها مزایای یک تیم بین رشته ای، مراقبت بیمار محور و یک برنامه توانبخشی به خوبی هماهنگ را تشخیص می دهند.

مراکز مراقبت حمایتی و توانبخشی طیف وسیعی از خدمات از جمله مدیریت پزشکی، جلسات درمانی، مراقبت های پرستاری، حمایت روانشناختی و آموزش بیمار را ارائه می دهند. هدف آنها به حداکثر رساندن بازیابی عملکردی، ارتقای استقلال و ارتقای کیفیت زندگی است.

مراقبت‌های حمایتی و مراقبت‌های توانبخشی باید مستمری از مراقبت را فراهم کند و نیازهای توانبخشی حاد، تحت حاد و بلندمدت را برطرف کند. آنها نیاز به همکاری بین متخصصان مراقبت های بهداشتی، ارتباطات واضح و برنامه های درمانی فردی دارند.

 

آفازی درمانی ناشی از محدودیت (CIAT)

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان روانشاسی در گرگان درمان سکته مغزی در گرگان کلینیک توانبخشی یاشا 09909501428

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

آفازی درمانی ناشی از محدودیت یک رویکرد تخصصی است که بر بهبود مهارت های زبانی و ارتباطی در افراد مبتلا به آفازی، اختلال زبانی که اغلب در اثر سکته مغزی ایجاد می شود، تمرکز دارد. این شامل زبان درمانی فشرده و ساختاریافته با تمرکز بر ارتباطات عملکردی است.

آفازی درمانی ناشی از محدودیت توسط دکتر لئورا چرنی و همکارانش در اواخر دهه 1990 به عنوان اصلاحی در درمان حرکتی ناشی از محدودیت برای توانبخشی اندام ایجاد شد.

درمانگران ارزش آفازی درمانی ناشی از محدودیت را در ارتقای بازیابی زبان و ارتباطات عملکردی در افراد مبتلا به آفازی پس از سکته مغزی می شناسند. به عنوان یک رویکرد مبتنی بر شواهد و موثر در نظر گرفته می شود.

آفازی درمانی ناشی از محدودیت در بهبود تولید زبان، درک و ارتباط عملکردی در افراد مبتلا به آفازی اثربخشی نشان داده است. بر استراتژی های جبرانی، تمرین مکالمه و وظایف ارتباطی واقعی تمرکز دارد.

آفازی درمانی ناشی از محدودیت به یک درمانگر ماهر، جلسات درمانی فشرده و یک محیط حمایتی نیاز دارد. این برای افراد مبتلا به آفازی خفیف تا متوسط و توانایی های شناختی حفظ شده مناسب است.

 

طب سوزنی

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان روانشاسی در گرگان درمان سکته مغزی در گرگان کلینیک توانبخشی یاشا 09909501428

گفتاردرمانی در گرگان کاردرمانی در گرگان
روانشاسی در گرگان
درمان سکته مغزی در گرگان
کلینیک توانبخشی یاشا
09909501428

طب سوزنی یک روش باستانی چینی است که شامل قرار دادن سوزن های نازک در نقاط خاصی از بدن برای ارتقاء التیام و تعادل است. در درمان سکته مغزی، طب سوزنی به عنوان یک درمان مکمل برای رفع علائم مختلف و ارتقای رفاه کلی استفاده می شود.

طب سوزنی هزاران سال است که در طب سنتی چین انجام می شود. کاربرد آن در درمان سکته مغزی توسط پزشکان و محققان در پزشکی یکپارچه اقتباس و مطالعه شده است.

درمانگران نظرات مختلفی در مورد استفاده از طب سوزنی در درمان سکته مغزی دارند. در حالی که برخی معتقدند ممکن است مزایای بالقوه ای داشته باشد، برخی دیگر شواهد مربوط به اثربخشی آن را غیرقطعی می دانند و تحقیقات بیشتر را توصیه می کنند.

طب سوزنی به عنوان یک درمان مکمل برای عوارض مرتبط با سکته مغزی مانند درد، اسپاستیسیته، افسردگی پس از سکته مغزی و اختلالات حرکتی مورد بررسی قرار گرفته است. برخی از مطالعات اثرات مثبت را نشان می دهند، در حالی که برخی دیگر نتایج متفاوتی را نشان می دهند.

طب سوزنی باید توسط یک متخصص طب سوزنی مجاز یا متخصص مراقبت های بهداشتی آموزش دیده در زمینه طب سوزنی انجام شود. باید به عنوان بخشی از یک برنامه درمانی جامع و با مشورت تیم مراقبت های بهداشتی اولیه استفاده شود.

 

رباتیک توانبخشی اعصاب

رباتیک توانبخشی عصبی شامل استفاده از دستگاه های رباتیک برای ارائه درمان هدفمند و کمک به توانبخشی حرکتی در افراد مبتلا به سکته است. این دستگاه های پیشرفته کمک های دقیق و قابل تنظیمی را ارائه می دهند و سازماندهی مجدد و بازیابی عصبی را ارتقا می دهند.

رباتیک توانبخشی عصبی توسط مهندسان، محققان و پزشکان در زمینه رباتیک توانبخشی توسعه یافته است. این فناوری با پیشرفت در رباتیک، هوش مصنوعی و تصویربرداری عصبی به تکامل خود ادامه می دهد.

درمانگران پتانسیل رباتیک توانبخشی عصبی را در افزایش بازیابی حرکتی، ارائه درمان فشرده و ارائه اقدامات ارزیابی عینی تشخیص می دهند. آنها آن را یک راه امیدوارکننده برای بهینه سازی نتایج توانبخشی سکته مغزی می دانند.

رباتیک توانبخشی عصبی در بهبود عملکرد حرکتی اندام فوقانی، هماهنگی و فعالیت های زندگی روزمره در افراد مبتلا به سکته موثر است. آنها آموزش وظیفه محور، کمک تطبیقی و بازخورد بلادرنگ را ارائه می دهند.

رباتیک توانبخشی عصبی نیاز به نظارت ماهرانه، برنامه های درمانی فردی و ادغام با سایر رویکردهای درمانی دارد. تحقیقات مداوم برای اصلاح بیشتر این فناوری و تعیین مزایای بلندمدت آن در حال انجام است.

لطفاً توجه داشته باشید که این اطلاعات تا زمان قطع دانش من در سپتامبر 2021 به‌روز است. ممکن است از آن زمان پیشرفت‌ها و پیشرفت‌هایی در درمان سکته مغزی صورت گرفته باشد. همیشه توصیه می شود برای دریافت جدیدترین و شخصی ترین اطلاعات در مورد گزینه های درمان سکته با متخصصان مراقبت های بهداشتی مشورت کنید.

 

لینک های مرتبط با ” درمان سکته مغزی ” :

خطر سکته مغزی

تست های آفازی در سکته مغزی

توانایی راه رفتن در سکته مغزی

تعادل در سکته مغزی

سکته ساقه مغز(Brainstern Stroke)

سکته مغزی و گفتاردرمانی در گرگان

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

کشف اسرار صرع: از ریشه های باستانی تا بینش مدرن”

درک صرع: منشأ، کشف و عوامل خطر

مقدمه :

اپیلپسی ، یک اختلال عصبی که با تشنج های مکرر مشخص می شود، برای قرن ها کنجکاوی انسان را مجذوب خود کرده است. این مقاله به ماهیت چندوجهی صرع می پردازد، ریشه های تاریخی آن، سفر قابل توجه کشف و عوامل خطر مرتبط با این وضعیت پیچیده را بررسی می کند.

صرع چیست؟

صرع یک اختلال عصبی مزمن است که بر فعالیت الکتریکی مغز تأثیر می گذارد و باعث تشنج های مکرر می شود. تشنج به دلیل انفجار ناگهانی و غیر طبیعی فعالیت الکتریکی در مغز رخ می دهد که منجر به طیف گسترده ای از علائم و تظاهرات می شود. اینها می توانند از تشنج و از دست دادن هوشیاری تا اختلالات حسی ظریف یا وقفه های کوتاه در آگاهی متفاوت باشند.

دیدگاه تاریخی:

اپیلپسی تاریخچه ای طولانی و باستانی دارد که به تمدن های باستانی برمی گردد. در طول اعصار، آن را در هاله ای از رمز و راز پوشانده شده است و اغلب سوء تفاهم شده است. جوامع باستان تشنج را به علل ماوراء طبیعی نسبت می دادند و آنها را با مالکیت معنوی یا مجازات الهی مرتبط می دانستند. تا قرن نوزدهم بود که گام های مهمی در درک ماهیت واقعی صرع برداشته شد.

کشف صرع:

در اوایل قرن نوزدهم، پیشرفت در نورولوژی و معرفی الکتروانسفالوگرافی (EEG) درک صرع را متحول کرد. EEG به محققان اجازه داد تا فعالیت الکتریکی مغز را ثبت و تجزیه و تحلیل کنند، که منجر به بینش های نوآورانه ای در مورد مکانیسم های زیربنایی تشنج شد. این منجر به شناخت صرع به عنوان یک اختلال عصبی و نه یک پدیده عرفانی یا ماوراء طبیعی شد.

عوامل خطر:

در حالی که علت دقیق اپیلپسی در بسیاری از موارد ناشناخته است، عوامل خطر متعددی شناسایی شده است. این شامل:

  • استعداد ژنتیکی

برخی جهش های ژنتیکی و عوامل ارثی می توانند احتمال ابتلا به اپیلپسی را افزایش دهند.

  • آسیب های مغزی

آسیب های مغزی ناشی از تصادفات، سکته مغزی، تومورها یا عفونت ها می تواند باعث شروع صرع شود.

  • اختلالات رشدی

شرایطی مانند اختلالات طیف اوتیسم، نوروفیبروماتوز یا سندرم داون با خطر بالای اپیلپسی مرتبط هستند.

  • عوامل قبل از تولد

قرار گرفتن در معرض عفونت های قبل از تولد، مصرف مواد مخدر توسط مادر، یا کمبود اکسیژن در هنگام تولد می تواند به ایجاد اپیلپسی کمک کند.

 

 

کاهش خطر، مدیریت و درمان صرع: توانمندسازی زندگی

در بخش قبلی این مقاله، منشا و عوامل خطر مرتبط با صرع را بررسی کردیم. اکنون، ما تمرکز خود را به استراتژی‌هایی برای کاهش احتمال ابتلا به صرع در کودکان، رویکردهای مدیریتی و درمانی مؤثر و توانمندسازی افراد مبتلا به صرع برای داشتن زندگی رضایت‌بخش تغییر می‌دهیم.

 

کاهش احتمال صرع:

 

  • اقدامات پیشگیرانه:

در حالی که همیشه نمی توان از اپیلپسی پیشگیری کرد، اقدامات احتیاطی خاصی می تواند خطر تشنج را کاهش دهد. اینها شامل ترویج یک سبک زندگی سالم، اطمینان از مراقبت های مناسب دوران بارداری، جلوگیری از آسیب های سر و مدیریت شرایط پزشکی زمینه ای است که ممکن است به صرع کمک کند.

  • مشاوره ژنتیک:

برای افرادی که سابقه خانوادگی اپیلپسی یا عوامل ژنتیکی شناخته شده دارند، مشاوره ژنتیک می تواند بینش ها و راهنمایی های ارزشمندی را ارائه دهد. این به خانواده ها اجازه می دهد تا تصمیمات آگاهانه ای در مورد تنظیم خانواده بگیرند و خطرات و پیامدهای احتمالی آن را درک کنند.

 

مدیریت و درمان صرع:

 

  • دارو:

داروهای ضد صرع (AEDs) رایج ترین و موثرترین درمان برای اپیلپسی هستند. داروهای مختلف انواع خاصی از تشنج را هدف قرار می دهند و هدفشان کاهش فراوانی و شدت آن است. یافتن دارو و دوز مناسب اغلب شامل یک فرآیند آزمون و خطا است که توسط یک متخصص مغز و اعصاب یا متخصص صرع هدایت می شود.

  • رژیم کتوژنیک:

رژیم کتوژنیک، رژیم غذایی پرچرب، کم کربوهیدرات و پروتئین کافی، نتایج امیدوارکننده ای را در کاهش تشنج، به ویژه در کودکان مبتلا به اپیلپسی ، نشان داده است. این رویکرد غذایی متابولیسم بدن را تغییر می دهد و منجر به کتوز می شود که می تواند به کنترل فعالیت تشنج کمک کند.

  • تحریک عصب واگ (VNS):

VNS یک گزینه درمانی غیردارویی برای افراد مبتلا به اپیلپسی است. این شامل کاشت دستگاهی است که تکانه های الکتریکی را به عصب واگ می رساند و به کاهش دفعات و شدت تشنج کمک می کند. VNS را می توان همراه با دارو استفاده کرد.

  • جراحی صرع:

در برخی موارد، زمانی که تشنج در ناحیه خاصی از مغز موضعی است، ممکن است جراحی در نظر گرفته شود. هدف جراحی اپیلپسی حذف یا قطع کانون صرع، کاهش یا از بین بردن تشنج است. معمولاً زمانی که داروها و سایر درمان‌ها ناکارآمد هستند، گزینه‌ای است.

 

کنترل تشنج و مدیریت سبک زندگی:

 

  • خاطرات تشنج:

ثبت دقیق تشنج ها، محرک ها و عوامل مرتبط با آن می تواند اطلاعات ارزشمندی را در اختیار متخصصان مراقبت های بهداشتی قرار دهد. خاطرات تشنج می تواند به شناسایی الگوها، تعیین اثربخشی دارو و پیگیری پیشرفت در طول زمان کمک کند.

  • اصلاح سبک زندگی:

برخی تغییرات سبک زندگی، مانند حفظ الگوهای خواب منظم، مدیریت سطوح استرس، اجتناب از محرک هایی مانند چراغ های چشمک زن یا مصرف بیش از حد الکل، و درخواست حمایت از گروه های حمایتی یا مشاوره، می تواند به افراد کمک کند تا اپیلپسی خود را بهتر مدیریت کنند و احتمال تشنج را کاهش دهند.

  • آموزش و آگاهی:

آموزش در مورد صرع برای افراد مبتلا به این بیماری، خانواده ها، دوستان و جامعه گسترده تر بسیار مهم است. با افزایش آگاهی، حذف افسانه‌ها و ترویج درک، می‌توانیم محیطی فراگیرتر و حمایت‌کننده‌تر برای افراد مبتلا به صرع ایجاد کنیم.

 

 در حالی که صرع چالش های منحصر به فردی را ارائه می دهد، پیشرفت در مداخلات پزشکی و یک محیط حمایتی می تواند به بهبود کنترل تشنج، بهبود کیفیت زندگی و تحقق پتانسیل های فردی کمک کند. با ادامه تحقیق، حمایت و حمایت از مبتلایان به صرع، می‌توانیم به سوی آینده‌ای با درک بیشتر، درمان‌های بهبود یافته و در نهایت، جهانی که در آن صرع مانع از پیشرفت فرد نشود، تلاش کنیم.

 

بینش روان‌درمانگران مشهور: درک صرع از دیدگاه روان‌شناختی

در این بخش پایانی مقاله، به دیدگاه‌های روان‌درمانگران مشهوری می‌پردازیم که بینش‌های ارزشمندی را در مورد جنبه‌های روان‌شناختی صرع ارائه کرده‌اند. دیدگاه های آنها تأثیر عاطفی، انگ اجتماعی و اهمیت مراقبت جامع برای افراد مبتلا به صرع را روشن می کند.

کارل یونگ:

کارل یونگ، روانپزشک و روانکاو پیشگام سوئیسی، پیامدهای روانشناختی اپیلپسی را تشخیص داد. او بر اهمیت درک ماهیت نمادین تشنج و ارتباط بالقوه آنها با فرآیندهای ناخودآگاه تأکید کرد. یونگ معتقد بود که تشنج می تواند تظاهراتی از احساسات سرکوب شده یا تعارضات روانی حل نشده در جستجوی بیان باشد.

ویکتور فرانکل:

ویکتور فرانکل، روانپزشک اتریشی و بازمانده هولوکاست، چالش های روانی افراد مبتلا به صرع را برجسته کرد. او بر اهمیت یافتن معنا و هدف در زندگی حتی در مواجهه با ناملایمات تاکید کرد. فرانکل پیشنهاد کرد که اپیلپسی می تواند دعوتی برای کشف دنیای درونی فرد، مقابله با ترس ها و توسعه قدرت درونی باشد.

رولو می:

رولو می، روانشناس وجودی با نفوذ آمریکایی، تأثیر اپیلپسی را بر هویت شخصی و عزت نفس بررسی کرد. او استدلال کرد که ننگ جامعه پیرامون تشنج می تواند منجر به احساس شرم و انزوا شود. می بر نیاز افراد مبتلا به صرع برای پرورش خودپذیری، دفاع از حقوق خود و به چالش کشیدن تعصبات اجتماعی تاکید کرد.

الیزابت کوبلر راس:

الیزابت کوبلر راس، روانپزشک سوئیسی-آمریکایی، به دلیل کارش در مراحل غم و اندوه مشهور است. در زمینه صرع، کوبلر راس سفر عاطفی را که افراد و خانواده‌هایشان تجربه کرده‌اند، از جمله شوک، انکار، خشم، چانه‌زنی، افسردگی و پذیرش را تصدیق کرد. او از ارتباطات باز، همدلی و حمایت برای تسهیل بهبود عاطفی و سازگاری حمایت کرد.

ایروینگ دی. یالوم:

ایروینگ دی. یالوم، روان درمانگر اگزیستانسیال با نفوذ آمریکایی، بر اهمیت نگرانی های وجودی برای افراد مبتلا به صرع تاکید کرد. او تأثیر صرع را بر احساس مرگ و میر، آزادی و جستجوی معنا در افراد بررسی کرد. یالوم افراد را تشویق کرد تا با اضطراب‌های وجودی مقابله کنند، مسئولیت شخصی را بپذیرند و راه‌هایی برای زندگی واقعی علی‌رغم چالش‌های ناشی از این شرایط بیابند.

این روان‌درمانگران دیدگاه‌های منحصربه‌فردی را در مورد ابعاد روان‌شناختی اپیلپسی ارائه کردند و اهمیت پرداختن به بهزیستی عاطفی، پذیرش خود و یافتن معنا در زندگی را برجسته کردند. بینش آنها به ما یادآوری می کند که اپیلپسی فقط یک وضعیت پزشکی نیست، بلکه پیامدهای روانی عمیقی نیز دارد که شایسته توجه و مراقبت است.

دیدگاه‌های روان‌درمانگران مشهوری مانند کارل یونگ، ویکتور فرانکل، رولو می، الیزابت کوبلر راس، و ایروینگ دی. یالوم درک ما از اپیلپسی را از منظر روان‌شناختی غنی کرده است. بینش آنها بر نیاز به مراقبت جامع، پرداختن به رفاه عاطفی و به چالش کشیدن انگ اجتماعی تأکید می کند. با ادغام مداخلات پزشکی با حمایت روان‌شناختی، می‌توانیم تاب‌آوری را تقویت کنیم، افراد مبتلا به صرع را توانمند کنیم و جامعه‌ای دلسوزتر و فراگیرتر را ارتقا دهیم.

 

در اینجا چند فرد قابل توجه در طول تاریخ که به صرع مبتلا بودند آورده شده است:

 

ژولیوس سزار (100 قبل از میلاد – 44 قبل از میلاد):

اعتقاد بر این است که ژولیوس سزار، ژنرال و سیاستمدار مشهور نظامی رومی، مبتلا به صرع بوده است. با وجود تصرفات، او به عنوان یک رهبر نظامی به موفقیت های بزرگی دست یافت و نقش مهمی در تبدیل جمهوری روم به امپراتوری روم ایفا کرد.

ونسان ون گوگ (1853 – 1890):

وینسنت ون گوگ، نقاش تأثیرگذار پسا امپرسیونیست هلندی، در طول زندگی خود حملات تشنجی را تجربه کرد که به طور بالقوه نشان دهنده صرع بود. ون گوگ علیرغم مبارزه با سلامت روان و شرایط جسمانی، مجموعه عظیمی از آثار هنری تولید کرد که همچنان الهام بخش و مجذوب مخاطبان در سراسر جهان است.

فئودور داستایوفسکی (1821 – 1881):

فئودور داستایوفسکی، نویسنده و فیلسوف تحسین شده روسی، به خاطر شاهکارهای ادبی خود مانند «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف» شهرت دارد. داستایوفسکی از صرع رنج می برد و تجربیات شخصی او با این بیماری اغلب به آثارش راه می یافت و به شخصیت هایش عمق و پیچیدگی می بخشید.

هریت تابمن (حدود 1822 – 1913):

هریت تابمن یک فعال سیاسی و فعال سیاسی آفریقایی-آمریکایی بود که نقش مهمی در راه آهن زیرزمینی ایفا کرد و به افراد برده کمک کرد تا به سوی آزادی فرار کنند. توبمن تشنج هایی را تجربه کرد که احتمالاً علائم اپیلپسی بود. علیرغم مشکلات سلامتی اش، او شجاعت و عزم بسیار زیادی در مبارزه با برده داری از خود نشان داد.

سر آیزاک نیوتن (1643 – 1727):

اعتقاد بر این است که سر آیزاک نیوتن، فیزیکدان، ریاضیدان و ستاره شناس مشهور انگلیسی، مبتلا به صرع بوده است. نیوتن علیرغم وضعیت سلامتی خود، کمک های پیشگامانه ای به درک علمی گرانش، اپتیک و حساب دیفرانسیل و انتگرال کرد و برای همیشه زمینه فیزیک را شکل داد.

 

این افراد نمونه‌های قدرتمندی هستند که نشان می‌دهد چگونه اپیلپسی مانع از دستاوردها و مشارکت‌های چشمگیر آنها در زمینه‌های مختلف نشد. زندگی آنها بر اهمیت شناخت پتانسیل افراد مبتلا به صرع و انگ های چالش برانگیز اجتماعی مرتبط با این بیماری تاکید می کند.

 

مطالب مربتط با ” صرع یا اپیلپسی “

صرع در کودکان معلول ذهنی چیست؟

اتیسم و اختلال خواب

اختلالات فیزیکی: فلج مغزی

سندرم لاندو کلفنر(زبان پریشی ناشی از صرع)

با ما همراه باشید :

Instagram

Telegram

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

کشف پیچیدگی ADHD: درک منشاء، تأثیر و عوامل خطر آن

 

تعریف ADHD :

اختلال کمبود توجه/بیش فعالی (ADHD) یک اختلال عصبی رشدی است که هم کودکان و هم بزرگسالان را تحت تاثیر قرار می دهد و در توانایی آنها برای توجه، کنترل رفتارهای تکانشی و تنظیم بیش فعالی اختلال ایجاد می کند. در این مقاله، پیچیدگی‌های ADHD را بررسی می‌کنیم، تاریخچه، کشف و عوامل خطر مختلف مرتبط با توسعه آن را بررسی می‌کنیم. با کشف ریشه و تأثیر بیشفعالی ، می توانیم درک عمیق تری از این وضعیت به دست آوریم و راه را برای مدیریت و استراتژی های درمانی مؤثر هموار کنیم.

 

ADHD چیست؟ کاوش در تاریخچه، کشف و عوامل خطر آن

1.1 دیدگاه تاریخی:

ADHD، همانطور که امروزه آن را می شناسیم، تاریخچه ای غنی دارد که به اوایل قرن بیستم بازمی گردد. این اختلال که در ابتدا به عنوان “اختلال حداقلی مغز” یا “واکنش هایپر جنبشی دوران کودکی” نامیده می شد، قبل از اینکه رسما به عنوان اختلال کمبود توجه/بیش فعالی شناخته شود، تحت چندین تغییر نام قرار گرفت. در طول تاریخ، ADHD موضوع بحث های شدید بوده است که منجر به پیشرفت های قابل توجهی در درک و تعریف این وضعیت شده است.

1.2 معیارهای کشف و تشخیص:

شناخت ADHD به عنوان یک اختلال متمایز از کار پیشگامانه پزشکان و محققان پدید آمد. نکته قابل توجه، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) نقش مهمی در ایجاد معیارهای تشخیصی استاندارد برای بیشفعالی ایفا کرد. در طول سال ها، این معیارها برای در بر گرفتن تظاهرات متنوع این اختلال در گروه های سنی مختلف تکامل یافته اند.

1.3 عوامل خطر بیولوژیکی و محیطی:

ADHD یک وضعیت پیچیده است که تحت تأثیر ترکیبی از عوامل ژنتیکی، عصبی و محیطی قرار دارد. مطالعات ژنتیکی ژن‌های مختلفی را شناسایی کرده‌اند که در تنظیم عملکرد مغز و مسیرهای انتقال‌دهنده عصبی نقش دارند و ماهیت ارثی این اختلال را روشن می‌کنند. علاوه بر این، عوامل محیطی مانند قرار گرفتن در معرض دود تنباکو، الکل یا مواد خاص، نارس بودن، وزن کم هنگام تولد و قرار گرفتن در معرض سموم محیطی نیز با افزایش خطر ابتلا به بیشفعالی مرتبط است.

1.4 پیامدهای عصبی و شناختی:

مطالعات تصویربرداری عصبی بینش های ارزشمندی را در مورد مکانیسم های عصبی زمینه ای مرتبط با بیشفعالی ارائه کرده است. تغییرات در ساختار مغز، به ویژه در مناطق مسئول توجه، کنترل تکانه، و عملکردهای اجرایی، در افراد مبتلا به بیشفعالی مشاهده شده است. علاوه بر این، اختلالات شناختی مربوط به حافظه فعال، کنترل بازدارنده، و فرآیندهای توجه بیشتر به چالش‌های پیش روی افراد مبتلا به ADHD کمک می‌کند.

1.5 همبودی و پیامدهای دراز مدت:

ADHD به ندرت به صورت مجزا وجود دارد و اغلب با بیماری های مختلف همراه است، از جمله ناتوانی های یادگیری، اختلالات اضطرابی، افسردگی و اختلالات مصرف مواد. این چالش های اضافی می تواند به طور قابل توجهی بر رفاه و کیفیت زندگی یک فرد تأثیر بگذارد. علاوه بر این، ADHD می‌تواند پیامدهای طولانی‌مدتی داشته باشد که تا بزرگسالی گسترش می‌یابد و بر پیشرفت تحصیلی، موفقیت شغلی و روابط بین فردی تأثیر می‌گذارد.

درک منشاء، تأثیر و عوامل خطر مرتبط با بیشفعالی در تقویت آگاهی و شفقت برای افراد مبتلا به این اختلال بسیار مهم است. با کاوش در زمینه تاریخی، معیارهای تشخیصی، و تأثیر متقابل بین عوامل بیولوژیکی و محیطی، می‌توانیم گام‌های مهمی را در جهت مدیریت، درمان و حمایت مؤثر از مبتلایان به ADHD برداریم. در قسمت بعدی این مقاله، به راهکارهایی برای کاهش احتمال داشتن فرزند بیش فعالی و همچنین رویکردهایی برای مدیریت و کنترل موثر این بیماری خواهیم پرداخت.

 

مدیریت و درمان ADHD: استراتژی هایی برای کاهش خطر و افزایش کنترل

2.1 کاهش احتمال داشتن فرزند ADHD:

در حالی که ADHD یک مؤلفه ژنتیکی قوی دارد، اقدامات خاصی وجود دارد که والدین می توانند برای کاهش بالقوه خطر ابتلا به این اختلال در فرزندشان انجام دهند. مراقبت های دوران بارداری نقش مهمی ایفا می کند و به مادران باردار توصیه می شود که سبک زندگی سالمی از جمله رژیم غذایی متعادل، ورزش منظم و اجتناب از قرار گرفتن در معرض مواد مضر مانند دود تنباکو و الکل داشته باشند. علاوه بر این، مدیریت سطوح استرس در دوران بارداری و حصول اطمینان از مراقبت های بهداشتی مناسب قبل از تولد می تواند به یک محیط رشد سالم تر برای جنین کمک کند.

2.2 مداخله و تشخیص زودهنگام:

شناسایی و تشخیص زودهنگام بیشفعالی برای مدیریت موثر حیاتی است. والدین، مراقبان و مربیان باید به علائم و نشانه های ADHD مانند بی توجهی، بیش فعالی و تکانشگری توجه داشته باشند و در صورت بروز نگرانی از کمک حرفه ای استفاده کنند. مداخله به موقع می تواند به ارائه حمایت های مناسب و مداخلات متناسب با نیازهای خاص کودک کمک کند و نتایج تحصیلی و اجتماعی بهتری را ارتقا دهد.

2.3 رویکردهای درمان چندوجهی:

ADHD یک وضعیت پیچیده است که اغلب به یک رویکرد چندوجهی برای درمان نیاز دارد. روش های درمانی اولیه برای ADHD شامل مداخلات رفتاری، دارو درمانی و حمایت آموزشی است. مداخلات رفتاری، مانند آموزش والدین، رفتار درمانی، و تسهیلات در کلاس درس، بر بهبود خود تنظیمی، مهارت های سازمانی و تعاملات اجتماعی تمرکز دارند. داروهایی مانند محرک ها یا غیرمحرک ها می توانند به مدیریت علائم اصلی بیشفعالی کمک کنند. حمایت آموزشی، از جمله برنامه‌های آموزشی فردی (IEP) و تسهیلات، تضمین می‌کند که دانش‌آموزان مبتلا به ADHD کمک‌های تحصیلی و سازگاری‌های لازم را برای پیشرفت در یک محیط کلاس دریافت می‌کنند.

2.4 استراتژی های رفتاری برای مدیریت ADHD:

علاوه بر درمان های رسمی، استراتژی های رفتاری مختلفی وجود دارد که افراد مبتلا به بیشفعالی می توانند برای تقویت خودکنترلی و بهزیستی کلی خود از آنها استفاده کنند. این استراتژی‌ها شامل ایجاد روتین‌های ساختاریافته، تقسیم وظایف به مراحل کوچک‌تر و قابل مدیریت، استفاده از ابزارهای سازمانی (مانند برنامه‌ریزان و یادآوری‌ها)، اجرای تکنیک‌های مدیریت زمان موثر و گنجاندن تمرینات بدنی منظم در روال‌های روزانه است. علاوه بر این، تمرین تکنیک‌های تمرکز حواس و کاهش استرس می‌تواند به افراد مبتلا به ADHD کمک کند تا خودآگاهی و تنظیم هیجانی بیشتری داشته باشند.

2.5 سیستم های پشتیبانی و حمایت:

زندگی با ADHD می تواند چالش برانگیز باشد، اما داشتن یک سیستم پشتیبانی قوی می تواند تفاوت قابل توجهی ایجاد کند. والدین، اعضای خانواده، معلمان، و دوستان می توانند درک، تشویق و کمک را در گذر از مشکلات روزانه مرتبط با بیشفعالی ارائه دهند. گروه‌های حمایتی و سازمان‌های مدافع نیز نقش مهمی در ارتباط افراد مبتلا به ADHD با منابع، اطلاعات و جامعه‌ای از افراد دارند که تجربیات مشابهی دارند.

2.6 رویکردهای کل نگر:

رویکردهای مکمل و جایگزین، مانند اصلاح رژیم غذایی، نوروفیدبک، یوگا و مدیتیشن، به عنوان مکمل‌های بالقوه برای درمان‌های سنتی ADHD مورد توجه قرار گرفته‌اند. در حالی که تحقیقات در این زمینه ها ادامه دارد، برخی از افراد مبتلا به بیشفعالی اثرات مثبتی را از گنجاندن این شیوه های کل نگر در برنامه مدیریت کلی خود گزارش می دهند. با این حال، مهم است که با متخصصان مراقبت های بهداشتی قبل از اجرای هر رویکرد جایگزین برای اطمینان از ایمنی و اثربخشی آنها مشورت کنید.

ADHD یک وضعیت پیچیده است که نیاز به یک رویکرد جامع برای مدیریت و درمان دارد. با اجرای راهبردهایی برای کاهش احتمال داشتن فرزند ADHD، شناسایی و مداخله زودهنگام، و به کارگیری یک رویکرد چندوجهی که ترکیبی از مداخلات رفتاری، دارو و حمایت آموزشی است، افراد مبتلا به ADHD می توانند کنترل خود را بر علائم خود افزایش دهند و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند. . علاوه بر این، ایجاد یک شبکه حمایتی قوی و بررسی رویکردهای کل نگر می تواند بیشتر به رفاه کلی افراد مبتلا به بیشفعالی کمک کند. با استراتژی ها و حمایت های مناسب، افراد مبتلا به ADHD می توانند پیشرفت کنند و به پتانسیل کامل خود دست یابند.

 

دیدگاه های روان درمانگران برجسته در مورد ADHD: بینش ها و نکات قابل توجه

ADHD توجه قابل توجهی را از سوی روان درمانگران برجسته و متخصصان سلامت روان به خود جلب کرده است که بینش های ارزشمندی را در مورد ماهیت این اختلال و مدیریت آن ارائه کرده اند. در اینجا چند دیدگاه و نکات جالبی که توسط روان درمانگران مشهور مطرح شده است:

دکتر ادوارد هالوول:

دکتر ادوارد هالوول، متخصص برجسته در زمینه ADHD، بر نقاط قوت مرتبط با این بیماری تاکید می کند. او معتقد است که افراد مبتلا به ADHD دارای ویژگی های منحصر به فردی مانند خلاقیت، انعطاف پذیری و توانایی تفکر خارج از چارچوب هستند. دکتر هالوول رویکردی مبتنی بر نقاط قوت را تشویق می‌کند که بر توسعه و پرورش این ویژگی‌های مثبت برای کمک به رشد افراد مبتلا به ADHD تمرکز دارد.

دکتر راسل بارکلی:

دکتر راسل بارکلی، روانشناس و محقق بالینی برجسته، آسیب های قابل توجهی را که بیشفعالی می تواند در جنبه های مختلف زندگی یک فرد داشته باشد، برجسته کرده است. او بر مزمن بودن و تداوم علائم ADHD تاکید می کند و بر نیاز به استراتژی های مدیریت جامع و بلندمدت تاکید می کند. کار دکتر بارکلی بر اهمیت درک بیشفعالی در زمینه طول عمر تاکید می کند، با تشخیص اینکه چالش های پیش روی افراد مبتلا به ADHD تا بزرگسالی ادامه دارد.

دکتر آری تاکمن:

دکتر آری تاکمن، روانشناس بالینی متخصص در ADHD، بر تاثیر بیشفعالی بر روابط و اهمیت ارتباط موثر تمرکز دارد. او نشان می دهد که چگونه علائم ADHD، مانند تکانشگری و بی توجهی، می تواند بر پویایی بین فردی تأثیر بگذارد و استراتژی هایی برای بهبود ارتباطات و تقویت روابط قوی تر ارائه می دهد. کار دکتر تاکمن جنبه های اجتماعی و عاطفی ADHD و اهمیت پرداختن به این مؤلفه ها در درمان را روشن کرده است.

دکتر ند هالوول و دکتر جان راتی:

دکتر ند هالوول و دکتر جان راتی در کار مشترک خود، ارتباط بین ADHD و ورزش را بررسی کرده اند. آنها از گنجاندن فعالیت بدنی منظم به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از مدیریت ADHD حمایت می کنند. تحقیقات آنها نشان می دهد که ورزش می تواند تأثیر مثبتی بر توجه، عملکرد اجرایی، تنظیم خلق و خو و رفاه کلی افراد مبتلا به ADHD داشته باشد.

دکتر توماس براون:

دکتر توماس براون، روانشناس بالینی و متخصص در بیشفعالی ، بر روی اختلالات عملکرد اجرایی مرتبط با این بیماری تمرکز کرده است. او چالش هایی را که افراد مبتلا به ADHD در زمینه هایی مانند حافظه فعال، توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی با آن مواجه هستند، برجسته می کند. کار دکتر براون بر اهمیت توسعه استراتژی های هدفمند برای تقویت عملکردهای اجرایی و کاهش تأثیر این آسیب ها تأکید می کند.

دکتر ساری سولدن:

دکتر ساری سولدن، روان درمانگر متخصص در زنان مبتلا به بیشفعالی ، توجه خود را به تجربیات و چالش های منحصر به فرد زنان مبتلا به ADHD جلب کرده است. او تمایل دختران و زنان مبتلا به ADHD را برای نشان دادن علائم درونی بیشتر، مانند اضطراب و افسردگی، و نیاز به رویکردهای حساس به جنسیت برای تشخیص و درمان، برجسته می‌کند.

 

این روان درمانگران برجسته کمک قابل توجهی به درک و مدیریت ADHD کرده اند. کار آنها نه تنها پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف این اختلال را برجسته می کند، بلکه بر اهمیت اتخاذ یک رویکرد جامع و فردی برای درمان نیز تأکید می کند. این متخصصان با اذعان به نقاط قوت مرتبط با ADHD، پرداختن به تأثیر آن بر روابط و بهزیستی عاطفی، در نظر گرفتن نقش فعالیت بدنی و تمرکز بر عملکرد اجرایی، دیدگاه‌های ارزشمندی را ارائه کرده‌اند که همچنان به اطلاع‌رسانی عملکرد بالینی و سودمندی افراد مبتلا به ADHD ادامه می‌دهد.

 

در ادامه بیوگرافی کوتاهی از چند تن از افراد سرشناس که به ADHD مبتلا هستند بیان شده است:

سر ریچارد برانسون:

سر ریچارد برانسون، کارآفرین مشهور و بنیانگذار گروه ویرجین، آشکارا در مورد تشخیص بیشفعالی خود صحبت کرده است. علیرغم اینکه برانسون با عملکرد تحصیلی در مدرسه دست و پنجه نرم می کرد، انرژی خود را به سمت کارآفرینی هدایت کرد و یک امپراتوری تجاری گسترده ساخت. خلاقیت، ریسک پذیری و توانایی او در تفکر خارج از چارچوب اغلب به ویژگی های ADHD او نسبت داده می شود.

سیمون بایلز:

سیمون بایلز، ژیمناستیک المپیک که یکی از برترین‌های تاریخ محسوب می‌شود، سفر خود را با ADHD به اشتراک گذاشته است. بیلز با تمرکز و ثابت ماندن با چالش هایی روبرو شد، اما استعداد، اراده و اخلاق کاری او را به ارتفاعات فوق العاده ای در ورزش سوق داده است. او به عنوان الهام بخش عمل می کند و نشان می دهد که چگونه افراد مبتلا به ADHD می توانند برتری پیدا کنند و به عظمت دست یابند.

جاستین تیمبرلیک:

جاستین تیمبرلیک، خواننده، ترانه سرا و بازیگر برنده جایزه گرمی، فاش کرد که در کودکی به ADHD مبتلا شده است. علیرغم اینکه با تمرکز و تکانشگری مبارزه می کند، استعداد و انگیزه بسیار زیاد تیمبرلیک منجر به یک حرفه موفق در صنعت سرگرمی شده است. او از تجربیات خود در مورد ADHD برای افزایش آگاهی و حمایت از سلامت روان استفاده کرده است.

مایکل فلپس:

مایکل فلپس، پرافتخارترین المپیکی تمام دوران، درباره تشخیص ADHD خود صحبت کرده است. فلپس آرامش خود را در شنا یافت، که خروجی برای انرژی او و وسیله ای برای هدایت تمرکز او فراهم کرد. عزم باورنکردنی، نظم و توانایی او برای پیشرفت تحت فشار، او را به چهره ای افسانه ای در دنیای ورزش تبدیل کرده است.

اما واتسون:

اما واتسون، بازیگر و فعالی که بیشتر برای نقش هرمیون گرنجر در مجموعه فیلم‌های هری پاتر شناخته می‌شود، تجربیات خود را در مورد ADHD به اشتراک گذاشته است. علیرغم مواجهه با چالش‌هایی در سازمان و مدیریت زمان، هوش، استعداد و فداکاری واتسون او را به موفقیت در حرفه بازیگری و حمایت از برابری جنسیتی سوق داده است.

توجه به این نکته حائز اهمیت است که در حالی که این افراد به موفقیت های قابل توجهی دست یافته اند، تجربیات آنها با بیشفعالی منحصر به آنها است و همه افراد مبتلا به ADHD فرصت ها یا نتایج یکسانی نخواهند داشت. با این حال، داستان‌های آن‌ها یادآور این است که ADHD پتانسیل فرد را تعریف نمی‌کند و با حمایت و عزم درست، افراد مبتلا به بیشفعالی می‌توانند در حوزه‌های مختلف زندگی پیشرفت کنند.

ویل اسمیت:

ویل اسمیت، بازیگر، رپر و تهیه کننده، در مورد تشخیص ADHD خود صحبت کرده است. او به مبارزه با تکانشگری و مشکل در تمرکز در دوران کودکی اشاره کرده است. با این حال، کاریزما، استعداد و اخلاق کاری اسمیت او را به سمت تبدیل شدن به یکی از موفق ترین و محبوب ترین بازیگران هالیوود سوق داده است.

جیمی الیور:

جیمی الیور، سرآشپز مشهور و مدافع تغذیه سالم، تجربیات خود را در مورد ADHD به اشتراک گذاشته است. الیور از نظر تحصیلی تلاش کرد اما در هنر آشپزی آرامش و موفقیت یافت. او انرژی و خلاقیت خود را به حرفه آشپزی خود اختصاص داده است و در ترویج غذاهای مغذی و آموزش دیگران در مورد عادات غذایی سالم نقش موثری داشته است.

سولانژ نولز:

سولانژ نولز، خواننده، ترانه سرا و بازیگر، درباره تشخیص ADHD خود صحبت کرده است. او در مورد چالش های خود با سازمان و مدیریت زمان صحبت کرده است. با وجود این مشکلات، نولز استعدادهای هنری خود را با موسیقی خود نشان داده و به عنوان یک هنرمند محترم در صنعت سرگرمی به موفقیت دست یافته است.

آدام لوین:

آدام لوین، خواننده اصلی گروه Maroon 5 و مربی “The Voice” تجربیات خود را بابیشغعالی صحبت کرده است. لوین به مبارزه با تمرکز و تکانشگری اشاره کرده است اما انرژی خود را به حرفه موسیقی خود هدایت کرده است. استعداد، کاریزما و حضور در صحنه او را به چهره ای برجسته در صنعت موسیقی تبدیل کرده است.

چنینگ تاتوم:

Channing Tatum، بازیگر، تهیه کننده و رقصنده، سفر خود را با ADHD به اشتراک گذاشته است. تاتوم در مورد مشکلات خواندن و توجه در دوران تحصیلش صحبت کرده است. با این حال، اشتیاق او به هنرهای نمایشی، او را به سمت حرفه ای موفق در بازیگری و رقص سوق داد. او با بازی در فیلم هایی چون «مایک جادویی» و «خیابان جامپ 21» شناخته شده است.

 

این افراد به عنوان نمونه هایی از این امر هستند که چگونه بیشغعالی مجبور نیست پتانسیل فرد را برای موفقیت و موفقیت محدود کند. آنها از توانایی ها، استعدادها و اراده منحصر به فرد خود برای برتری در زمینه های مربوطه استفاده کرده اند. آنها با بحث آزادانه در مورد تجربیات خود به افزایش آگاهی در مورد ADHD کمک کرده اند و به دیگران الهام می بخشند که به دنبال علایق خود و غلبه بر چالش ها باشند.

 

مطالب مرتبط با ” ADHD ” :

معیار های تشخیص ADHD در DSM5

تازه های دنیای اوتیسم

درک و پرورش ذهن ADHD

تغذیه در بیشفعالی

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی (ADHD)

با ما همراه باشید :

Telegram

Instagram

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

تاثیر مداخله زودهنگام در گفتار درمانی: باز کردن پتانسیل های ارتباطی

 

معرفی گفتاردرمانی :

گفتار درمانی یک زمینه حیاتی است که بر تشخیص و درمان اختلالات ارتباطی تمرکز دارد. در حالی که گفتار درمانی به طیف گسترده ای از نگرانی ها می پردازد، این مقاله بر اهمیت مداخله زودهنگام در به حداکثر رساندن پتانسیل رشد موفقیت آمیز گفتار و زبان در کودکان تاکید می کند. مداخله زودهنگام به شناسایی و پرداختن به مسائل گفتار و زبان در اسرع وقت، اغلب در دوران نوزادی یا نوپا اشاره دارد. با درک اهمیت مداخله زودهنگام، می‌توانیم کودکان را برای غلبه بر چالش‌های ارتباطی توانمند کنیم و در زندگی شخصی، اجتماعی و تحصیلی خود پیشرفت کنند.

 

درک اهمیت مداخله اولیه

  • شناسایی زودهنگام:

کلید مداخله زودهنگام در شناخت علائم و نشانه های تاخیر یا اختلالات گفتار و زبان نهفته است. والدین، مراقبان و مربیان باید در رعایت نقاط عطف ارتباطی کودک هوشیار باشند و در صورت بروز هر گونه نگرانی به دنبال ارزیابی حرفه ای باشند.

  • دوره بحرانی رشد زبان:

سالهای اولیه زندگی کودک، دوره حساسی برای فراگیری زبان است. مغز در این دوران بسیار سازگار است و باعث می‌شود کودکان بتوانند مهارت‌های زبانی جدید را جذب و یاد بگیرند.

  • ایجاد پایه های قوی:

مداخله زودهنگام فرصتی برای ایجاد یک پایه محکم برای رشد گفتار و زبان فراهم می کند. با پرداختن به نگرانی‌ها در مراحل اولیه، درمانگران می‌توانند بر تقویت مهارت‌های اساسی تمرکز کنند، که می‌تواند تأثیر عمیقی بر توانایی‌های ارتباطی کلی کودک داشته باشد.

 

مزایای مداخله زودهنگام در گفتار درمانی

  • بهبود مهارت های گفتاری و زبانی:

با پرداختن به نگرانی های گفتاری و زبانی زودهنگام، کودکان به احتمال بیشتری به مهارت های ارتباطی مناسب سن دست می یابند. برنامه‌های مداخله اولیه معمولاً شامل تکنیک‌های درمانی مناسبی است که مشکلات خاص را هدف قرار می‌دهد، و به بهبود بیان، واژگان، گرامر و توانایی‌های ارتباطی کلی کمک می‌کند.

  • اجتماعی شدن و تعامل افزایش یافته:

ارتباط موثر برای ایجاد روابط و درگیر شدن در تعاملات اجتماعی بسیار مهم است. مداخله زودهنگام کودکان را با ابزارهای لازم برای تعامل با همسالان، بیان افکار و عواطف خود و ایجاد ارتباطات معنادار مجهز می کند.

  • موفقیت تحصیلی:

مهارت های ارتباطی در محیط های آموزشی اساسی است. کودکانی که مداخله گفتاردرمانی زودهنگام دریافت می‌کنند، احتمالاً از نظر تحصیلی برتر هستند، زیرا می‌توانند به طور مؤثر در فعالیت‌های کلاس شرکت کنند، دستورالعمل‌ها را درک کنند و ایده‌های خود را با اطمینان بیان کنند.

 

نقش گفتاردرمانگران در مداخله اولیه

  • ارزیابی جامع:

گفتاردرمانگران از طریق ابزارهای مختلف ارزیابی، نقش تعیین کننده ای در ارزیابی توانایی های ارتباطی کودک دارند. آنها نقاط قوت و ضعف را شناسایی می کنند و برنامه های درمانی فردی را توسعه می دهند.

  • تکنیک های درمانی مناسب:

برنامه های مداخله اولیه از تکنیک های مبتنی بر شواهد متناسب با نیازهای خاص هر کودک استفاده می کنند. درمانگران ممکن است از فعالیت‌های مبتنی بر بازی، تمرین‌های بیانی، تمرین‌های زبان‌ساز و روش‌های ارتباطی تقویتی و جایگزین (AAC) برای ارتقای پیشرفت بهینه استفاده کنند.

  • رویکرد مشارکتی:

گفتاردرمانگران از نزدیک با والدین، مراقبان و سایر متخصصان دخیل در رشد کودک کار می کنند و یک محیط مشارکتی ایجاد می کنند. این همکاری حمایت مداوم و یکپارچه از اهداف ارتباطی کودک را تضمین می کند.

 

حمایت از مداخله اولیه در گفتار درمانی

  • افزایش آگاهی:

آموزش والدین، مربیان، و متخصصان مراقبت های بهداشتی در مورد اهمیت مداخله زودهنگام بسیار مهم است. افزایش آگاهی می تواند به شناسایی و مداخله به موقع منجر شود و کودکان را قادر می سازد به خدمات مناسب دسترسی پیدا کنند.

  • خدمات قابل دسترس:

دولت ها، سیستم های مراقبت های بهداشتی و موسسات آموزشی باید ارائه خدمات گفتار درمانی در دسترس و مقرون به صرفه را برای خانواده هایی که به آنها نیاز دارند، در اولویت قرار دهند. برنامه های مداخله زودهنگام باید به راحتی در دسترس باشد تا اطمینان حاصل شود که هیچ کودکی حمایت حیاتی را از دست نمی دهد.

  • توانمندسازی والدین:

توانمندسازی والدین با دانش، منابع و شبکه‌های حمایتی می‌تواند کمک قابل توجهی به موفقیت تلاش‌های مداخله زودهنگام کند. مشارکت و مشارکت والدین در فعالیت های درمانی می تواند پیشرفت را تقویت کرده و انتقال مهارت ها به زندگی روزمره را تسهیل کند.

 

مداخله زودهنگام در گفتار درمانی نقش اساسی در باز کردن پتانسیل ارتباطی کودکان دارد. با درک اهمیت شناسایی زودهنگام، دسترسی به تکنیک‌های درمانی مناسب و تقویت مشارکت‌های مشترک، می‌توانیم کودکان را برای غلبه بر چالش‌های گفتاری و زبانی توانمند کنیم. سرمایه گذاری در مداخله زودهنگام نه تنها مهارت های گفتاری و زبانی را افزایش می دهد، بلکه اجتماعی شدن، موفقیت تحصیلی و رفاه کلی را نیز ارتقا می دهد. اجازه دهید مداخله زودهنگام در گفتار درمانی را در اولویت قرار دهیم تا اطمینان حاصل شود که هر کودک فرصت برقراری ارتباط موثر و رسیدن به پتانسیل کامل خود را دارد.

 

شناسایی علائم تاخیر گفتار و زبان:

والدین و مراقبان می توانند نقاط عطف ارتباطی فرزندشان را زیر نظر داشته باشند و از علائم قرمز بالقوه مانند محدودیت واژگان، مشکل در درک یا پیروی از دستورالعمل ها و خطاهای بیانی مداوم آگاه باشند.

آسیب شناسان گفتار زبان (SLPs) ارزیابی های جامعی را برای ارزیابی توانایی های گفتاری و زبانی کودک انجام می دهند و هر گونه تاخیر یا اختلال را شناسایی می کنند.

 

نقش والدین و مراقبان:

والدین و مراقبان شرکت کنندگان مهمی در فرآیند مداخله زودهنگام هستند. آنها نقش فعالی در جلسات درمانی ایفا می کنند، فعالیت ها و استراتژی های توصیه شده را در خانه دنبال می کنند و حمایت و تقویت مداوم را ارائه می دهند.

SLP ها به والدین و مراقبان خود درباره راهبردهای ارتباطی مؤثر، تکنیک های تحریک زبان و راه هایی برای ایجاد یک محیط غنی از زبان در خانه آموزش می دهند.

 

طرح های درمانی فردی:

برنامه های مداخله زودهنگام در گفتار درمانی متناسب با نیازهای منحصر به فرد هر کودک طراحی شده است. SLPها بر اساس نتایج ارزیابی کودک، برنامه‌های درمانی فردی را توسعه می‌دهند و نواحی خاص مشکل را هدف قرار می‌دهند.

جلسات درمانی اغلب شامل فعالیت های تعاملی و تعاملی است که به گونه ای طراحی شده اند که برای کودکان خردسال سرگرم کننده و انگیزه دهنده باشد و مشارکت فعال و پیشرفت را ارتقا دهد.

 

ارتباطات تقویتی و جایگزین (AAC):

روش های AAC را می توان در مداخله اولیه برای کودکانی که مشکلات قابل توجهی در تولید گفتار یا درک گفتار دارند، به کار برد. این روش ها شامل استفاده از زبان اشاره، سیستم های ارتباط تصویری یا وسایل الکترونیکی است که گفتار تولید می کنند.

سیستم‌های AAC ابزارهای ارتباطی جایگزینی را ارائه می‌دهند و به کودکان اجازه می‌دهند در حالی که روی بهبود مهارت‌های گفتاری و زبانی خود کار می‌کنند، خود را ابراز کنند.

 

رویکرد مشارکتی:

مداخله زودهنگام در گفتار درمانی شامل همکاری بین متخصصان مختلف مانند SLPs، متخصصان اطفال، روانشناسان و مربیان است. این متخصصان برای ارائه پشتیبانی جامع و تضمین یک رویکرد یکپارچه برای مداخله با یکدیگر همکاری می کنند.

ارتباطات منظم و به اشتراک گذاری اطلاعات بین متخصصان و خانواده ها برای پرورش یک رویکرد جامع و یکپارچه برای رشد کودک ضروری است.

 

نظارت چند بعدی پیشرفت:

SLP ها به طور منظم پیشرفت کودک را در طول فرآیند مداخله اولیه بررسی و ارزیابی می کنند. آنها تکنیک ها و اهداف درمانی را بر اساس نیازها و پیشرفت کودک در حال تکامل تطبیق می دهند.

نظارت بر پیشرفت ممکن است شامل ارزیابی های رسمی، مشاهدات غیررسمی و بازخوردهای والدین، مراقبان و مربیان باشد.

 

اهمیت مداخله اولیه برای اختلالات مختلف گفتار و زبان:

مداخله زودهنگام برای طیف وسیعی از اختلالات گفتار و زبان، از جمله اختلالات بیانی، تاخیر زبان، لکنت زبان، اختلالات صدا، و آپراکسی رشدی گفتار مفید است.

مداخله به موقع می تواند به طور قابل توجهی نتایج را بهبود بخشد و تأثیر این اختلالات را بر رشد کلی کودک به حداقل برساند.

 

اثرات بلند مدت مداخله اولیه:

تحقیقات نشان داده است که کودکانی که مداخله زودهنگام در گفتار درمانی دریافت می کنند، بیشتر به همسالان خود می رسند و مهارت های ارتباطی متناسب با سن خود را نشان می دهند.

اثرات مثبت مداخله زودهنگام می تواند فراتر از رشد گفتار و زبان باشد و بر عزت نفس، تعاملات اجتماعی، دستاوردهای تحصیلی و فرصت های آینده کودک تأثیر بگذارد.

به یاد داشته باشید، مداخله زودهنگام در گفتار درمانی یک زمینه پویا و در حال تحول است. تحقیقات و پیشرفت‌های مداوم به بهبود تکنیک‌های ارزیابی، استراتژی‌های مداخله و نتایج کلی برای کودکان مبتلا به چالش‌های گفتاری و زبانی کمک می‌کند. با اولویت دادن به شناسایی زودهنگام و دسترسی به خدمات مناسب، می‌توانیم محیطی حمایتی ایجاد کنیم که کودکان را قادر می‌سازد تا به پتانسیل کامل ارتباطی خود دست یابند.

 

برخی از علائم رایج تاخیر گفتار و زبان در کودکان خردسال چیست؟

شناخت علائم تاخیر گفتار و زبان در کودکان خردسال برای شناسایی و مداخله زودهنگام بسیار مهم است. در حالی که هر کودک با سرعت خود رشد می کند، در اینجا برخی از علائم رایج وجود دارد که ممکن است نشان دهنده تاخیر احتمالی باشد:

  • عدم حرف زدن:

در حدود 9 ماهگی، اکثر نوزادان شروع به غر زدن می کنند و هجاهای تکراری مانند “ba-ba” یا “ma-ma” تولید می کنند. تأخیر در غوغا کردن یا تغییرات محدود در صداها ممکن است نشانه تأخیر گفتار باشد.

  • واژگان محدود:

در مقایسه با همسالان خود، کودکان با تاخیر زبانی ممکن است مجموعه کلمات کمتری داشته باشند یا برای یادگیری لغات جدید دچار مشکل شوند. آنها ممکن است در نامگذاری اشیاء، بیان نیازهای خود یا درک دستورالعمل های ساده مشکل داشته باشند.

  • مشکل در تلفظ:

مشکل در تلفظ صداها نشانه رایج تاخیر در گفتار است. کودکان ممکن است صداها را جایگزین یا حذف کنند، که درک کلمات آنها را دشوار می کند. به عنوان مثال، آنها ممکن است به جای “خرگوش” “wabbit” یا به جای “گربه” “tat” بگویند.

  • جملات ناقص:

کودکان با تاخیر زبانی ممکن است در ساختن جملات کامل متناسب با سن خود دچار مشکل شوند. آنها ممکن است به جای جملات پیچیده تر از عبارات کوتاه و ساده استفاده کنند و گرامر آنها کمتر توسعه یافته باشد.

  • تعاملات اجتماعی محدود:

کودکان با تاخیر گفتار و زبان ممکن است با تعاملات اجتماعی دست و پنجه نرم کنند. آنها ممکن است در شروع یا حفظ مکالمات، پیروی از نشانه های اجتماعی یا درگیر شدن در بازی وانمودی با همسالان مشکل داشته باشند.

  • دشواری پیروی از دستورالعمل ها:

درک و پیروی از دستورالعمل های مناسب برای سن آنها می تواند برای کودکانی که تاخیر زبانی دارند چالش برانگیز باشد. آنها ممکن است در درک درخواست های ساده مشکل داشته باشند یا در به خاطر سپردن دستورالعمل های چند مرحله ای مشکل داشته باشند.

  • کاهش تماس چشمی و ژست ها:

کودکی که تاخیر در گفتار یا زبان دارد، ممکن است در طول تعاملات، تماس چشمی محدودی داشته باشد و برای برقراری ارتباط با نیازهای خود بیشتر به ژست ها یا اشاره تکیه کند.

  • ناامیدی یا مشکلات رفتاری:

کودکانی که برای برقراری ارتباط موثر تلاش می کنند ممکن است ناامید شوند و منجر به عصبانیت، گوشه گیری یا مشکلات رفتاری شوند. آنها ممکن است نشانه هایی از ناامیدی یا مشکل در بیان نیازها یا خواسته های خود را نشان دهند.

 

توجه به این نکته مهم است که این علائم به تنهایی لزوماً نشان دهنده تاخیر گفتار یا زبان نیستند. با این حال، اگر متوجه چندین مورد از این علائم شدید یا نگرانی هایی در مورد رشد ارتباطی فرزندتان دارید، توصیه می شود برای ارزیابی جامع با یک آسیب شناس گفتار-زبان یا یک متخصص مراقبت های بهداشتی که در زمینه رشد کودک تخصص دارد، مشورت کنید. آنها می توانند مهارت های ارتباطی فرزند شما را ارزیابی کنند و در صورت لزوم راهنمایی و مداخله مناسب ارائه دهند.

 

مطالب مرتبط با ” تاثیر مداخله زودهنگام در گفتار ” :

قدرت گفتاردرمانی در ارتباطات

توسعه گفتار در کودکان دچار آسیب شنوایی

تکامل گفتاری

اجزا درمان گفتار

اختلالات زبانی و گفتاری

با ما همراه باشید :

Instagram

Telegram

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

درک اختلال یکپارچگی حسی: بررسی چالش ها و استراتژی های مداخله

 

بخش 1: معرفی و بررسی اجمالی اختلال یکپارچگی حسی

 

قسمت 1 این مقاله مقدمه ای بر اختلال عملکرد یک پارچگی حسی، که به عنوان اختلال پردازش حسی نیز شناخته می شود، ارائه می دهد و زمینه را برای درک جامع این وضعیت فراهم می کند. مفاهیم اساسی یکپارچگی حسی را بررسی می کند، اختلال عملکرد یکپارچگی حسی را تعریف می کند و تأثیر آن را بر زندگی روزمره افراد برجسته می کند. هدف این بخش ایجاد آگاهی و بسترسازی برای بخش‌های بعدی است که عمیق‌تر به چالش‌های پیش روی افراد مبتلا به اختلال یکپارچگی حسی و راهبردهای مداخله‌ای که برای رسیدگی به آن‌ها استفاده می‌شوند، می‌پردازد.

 

1. معرفی:

یک پارچگی حسی فرآیندی حیاتی است که افراد را قادر می سازد تا اطلاعات حسی محیط خود را به طور موثر دریافت، تفسیر و پاسخ دهند. این شامل یکپارچگی و سازماندهی ورودی های حسی مختلف مانند لمس، بینایی، صدا، چشایی، بویایی و حرکت است تا درک معنادار و دقیقی از جهان شکل دهد. با این حال، برای برخی از افراد، این فرآیند پیچیده به طور یکپارچه اتفاق نمی افتد و منجر به اختلال عملکرد یکپارچگی حسی یا اختلال پردازش حسی می شود.

2. اختلال یکپارچگی حسی تعریف شده است

اختلال عملکرد یک پارچگی حسی به شرایطی اطلاق می شود که در آن افراد در پردازش و پاسخ به محرک های حسی به شیوه ای مناسب و سازمان یافته با مشکل مواجه می شوند. با پاسخ‌های غیر معمول به ورودی‌های حسی مشخص می‌شود که منجر به چالش‌هایی در فعالیت‌های زندگی روزمره، تعاملات اجتماعی و عملکرد کلی می‌شود. اختلال عملکرد یکپارچگی حسی می تواند در افراد متفاوت ظاهر شود، با تغییراتی در سیستم های حسی خاص تحت تأثیر و شدت علائم.

3. تأثیر بر زندگی روزمره

افراد مبتلا به اختلال عملکرد یک پارچگی حسی اغلب با چالش های مهمی در جنبه های مختلف زندگی روزمره خود روبرو هستند. حساسیت ها یا بیزاری های حسی ممکن است منجر به ناراحتی، اضطراب یا حتی اجتناب از برخی تجربیات یا محیط های حسی شود. مشکلات در تعدیل حسی می تواند بر توجه، تمرکز و خودتنظیمی تأثیر بگذارد و بر عملکرد تحصیلی و تعاملات اجتماعی تأثیر بگذارد. مشکلات هماهنگی حرکتی و پراکسیس ممکن است به صورت ناشیانه یا تاخیر در کسب مهارت های حرکتی ظاهر شوند. این چالش ها می توانند به طور قابل توجهی بر کیفیت کلی زندگی، رفاه و مشارکت افراد در فعالیت ها تأثیر بگذارند.

4. انواع فرعی اختلال یکپارچگی حسی

اختلال عملکرد یکپارچگی حسی می‌تواند در الگوها یا زیرشاخه‌های مختلفی ظاهر شود که هر کدام با چالش‌های پردازش حسی خاصی مشخص می‌شوند. برخی از زیرگروه‌های رایج عبارتند از: بیش از حد پاسخ‌دهی حسی، کم‌پاسخ‌گویی حسی، جستجو یا ولع حسی، و مشکلات تمایز حسی. درک این زیرمجموعه‌ها برای استراتژی‌های مداخله و حمایت‌های مناسب بسیار مهم است.

5. تشخیص و ارزیابی

تشخیص اختلال عملکرد یکپارچگی حسی شامل یک ارزیابی جامع توسط یک متخصص واجد شرایط، معمولا یک کاردرمانگر یا یک تیم چند رشته ای است. ابزارهای ارزیابی، مشاهدات بالینی، و گزارش‌های والدین/مراقب برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد الگوهای پردازش حسی، مشکلات عملکردی و نقاط قوت فرد مورد استفاده قرار می‌گیرند. یک ارزیابی کامل به هدایت برنامه ریزی مداخله و تعیین هدف کمک می کند.

 

 

بخش 2: چالش هایی که افراد مبتلا به اختلال یکپارچگی حسی با آن مواجه هستند

 

بخش 2 این مقاله به چالش‌های خاصی می‌پردازد که افراد مبتلا به اختلال عملکرد یکپارچگی حسی تجربه می‌کنند. این سه حوزه اصلی دشواری را بررسی می کند: حساسیت های حسی، مشکلات مدولاسیون، و مسائل هماهنگی حرکتی. با ارائه درک جامعی از این چالش ها، این بخش قصد دارد تجربیات منحصر به فرد افراد مبتلا به اختلال یکپارچگی حسی و تأثیر آن بر زندگی روزمره آنها را روشن کند.

 

1. حساسیت های حسی

افراد مبتلا به اختلال عملکرد یکپارچگی حسی اغلب حساسیت یا بیزاری شدیدی نسبت به محرک های حسی خاص از خود نشان می دهند. این حساسیت ها می توانند در انواع مختلف حسی ظاهر شوند. به عنوان مثال، آنها ممکن است به صداهای بلند، نورهای روشن، بافت های خاص، بوها یا مزه های قوی حساس باشند. حساسیت‌های حسی می‌تواند منجر به ناراحتی، اضطراب و رفتارهای اجتنابی شود و مشارکت کامل در فعالیت‌ها و محیط‌های روزمره را برای افراد چالش‌برانگیز می‌سازد.

2. مشکلات مدولاسیون حسی

تعدیل حسی به توانایی تنظیم و حفظ سطح بهینه پاسخگویی به محرک های حسی اشاره دارد. افراد مبتلا به اختلال عملکرد یک پارچگی حسی ممکن است مشکلاتی را در مدولاسیون حسی تجربه کنند که منجر به پاسخ‌های متناقض یا غیر معمول به ورودی‌های حسی می‌شود. آنها ممکن است با سطوح خودتنظیمی، توجه و برانگیختگی دست و پنجه نرم کنند. برخی از افراد ممکن است در فیلتر کردن اطلاعات حسی نامربوط مشکل داشته باشند که منجر به اضافه بار حسی می شود، در حالی که برخی دیگر ممکن است آگاهی یا پاسخگویی محدود به محرک های حسی داشته باشند.

3. مسائل هماهنگی حرکتی

مشکلات هماهنگی حرکتی در بین افراد مبتلا به اختلال عملکرد یکپارچگی حسی رایج است. هماهنگی و برنامه ریزی حرکات، معروف به پراکسیس، ممکن است چالش برانگیز باشد. مهارت‌های حرکتی ظریف، مانند دست‌نویسی یا دستکاری اشیاء کوچک، می‌توانند تحت تأثیر قرار گیرند. مهارت های حرکتی درشت، از جمله تعادل، هماهنگی، و آگاهی بدن نیز ممکن است تحت تاثیر قرار گیرد. این مسائل هماهنگی حرکتی می‌تواند منجر به تاخیر در دستیابی به نقاط عطف رشد، مشکلات در فعالیت‌هایی شود که به حرکات دقیق نیاز دارند و چالش‌هایی در ورزش یا فعالیت‌های بدنی.

4. تأثیر بر زندگی روزمره

چالش های پیش روی افراد مبتلا به اختلال عملکرد یک پارچگی حسی می تواند به طور قابل توجهی بر زندگی روزمره آنها تأثیر بگذارد. حساسیت های حسی ممکن است مشارکت در رویدادهای اجتماعی، محیط های آموزشی یا فعالیت های اجتماعی را محدود کند. مشکلات تعدیل حسی می تواند بر توجه، تمرکز و تنظیم هیجانی تأثیر بگذارد و منجر به چالش هایی در عملکرد تحصیلی، روابط و عزت نفس شود. مسائل هماهنگی حرکتی ممکن است بر وظایفی که نیاز به مهارت، تحرک یا هماهنگی دارند، تأثیر بگذارد و به طور بالقوه بر استقلال و مشارکت در فعالیت های بدنی تأثیر بگذارد.

5. استراتژی های مداخله

پرداختن به چالش های اختلال عملکرد یک پارچگی حسی نیازمند یک رویکرد جامع و فردی است. کاردرمانگران با تخصص در یکپارچگی حسی طیف وسیعی از راهبردهای مداخله را متناسب با نیازهای خاص هر فرد ارائه می دهند. اینها ممکن است شامل مداخلات مبتنی بر حس، اصلاحات محیطی، روال‌های ساختاری، فعالیت‌های درمانی برای تقویت پردازش حسی، و استراتژی‌هایی برای بهبود هماهنگی حرکتی و مهارت‌های پراکسیس باشد. همکاری با والدین، مراقبان و مربیان برای اطمینان از حمایت مداوم در محیط‌های مختلف ضروری است.

 

 

بخش 3: راهبردهای مداخله و درمان برای اختلال عملکرد یکپارچگی حسی

 

بخش 3 این مقاله بر استراتژی‌های مداخله و درمان‌های مورد استفاده برای رسیدگی به اختلال عملکرد یکپارچگی حسی تمرکز دارد. این رویکردها و تکنیک‌های مبتنی بر شواهد را با هدف بهبود مهارت‌های یکپارچگی حسی، ارتقای خودتنظیمی و افزایش عملکرد کلی بررسی می‌کند. با ارائه بینش های عملی در مورد استراتژی های مداخله، این بخش با هدف توانمندسازی افراد مبتلا به اختلال عملکرد یکپارچگی حسی، خانواده های آنها و متخصصان برای حمایت از نیازهای حسی منحصر به فرد خود به طور موثر انجام می شود.

 

1. مداخلات مبتنی بر حس

مداخلات مبتنی بر حس سنگ بنای درمانی برای افراد مبتلا به اختلال عملکرد یک پارچگی حسی است. این مداخلات شامل قرار گرفتن کنترل شده در معرض محرک های حسی برای کمک به افراد برای سازگاری و پاسخ مناسب است. نمونه‌هایی از مداخلات مبتنی بر حس شامل رژیم‌های غذایی حسی است که برنامه‌ای شخصی از فعالیت‌های حسی، تکنیک‌های مسواک زدن درمانی و فشرده‌سازی مفاصل، ورودی فشار عمیق، پتوهای وزن‌دار و اتاق‌های یک پارچگی حسی مجهز به مواد حسی مختلف را ارائه می‌دهد. هدف این مداخلات ترویج تنظیم حسی، کاهش حساسیت ها و بهبود مهارت های کلی یکپارچگی حسی است.

2. اصلاحات محیطی

اصلاح محیط برای پاسخگویی به نیازهای حسی افراد مبتلا به اختلال عملکرد یک پارچگی حسی بسیار مهم است. این ممکن است شامل ایجاد فضاهای حسی دوستانه در خانه، مدرسه یا محیط کار باشد. اصلاحات محیطی می تواند شامل کاهش درهم و برهمی بصری، ارائه نور مناسب، به حداقل رساندن سطح سر و صدا، ارائه گزینه های جایگزین برای صندلی، و ترکیب پشتیبانی های حسی مانند ابزارهای فیجت یا هدفون های حذف کننده صدا باشد. ایجاد یک محیط حسی دوستانه به افراد کمک می کند احساس راحتی بیشتری داشته باشند و از مشارکت و مشارکت آنها در فعالیت ها حمایت می کند.

3. روال های ساختاریافته و قابلیت پیش بینی

ایجاد روال های ساختاریافته و ارائه قابلیت پیش بینی می تواند برای افراد مبتلا به اختلال عملکرد یک پارچگی حسی مفید باشد. برنامه های ثابت و انتظارات روشن به کاهش اضطراب و ایجاد احساس امنیت کمک می کند. برنامه های بصری، داستان های اجتماعی و پشتیبانی های بصری می توانند به درک و پیش بینی فعالیت های روزانه کمک کنند. تقسیم وظایف به مراحل کوچکتر و ارائه دستورالعمل های واضح می تواند از افراد در انجام موفقیت آمیز وظایف و ایجاد اعتماد به نفس کمک کند.

4. کاردرمانی

کاردرمانی نقش حیاتی در رسیدگی به اختلال یکپارچگی حسی دارد. کاردرمانگران با تخصص در یکپارچگی حسی از انواع تکنیک های درمانی استفاده می کنند. آنها از نزدیک با افراد برای شناسایی چالش های حسی خاص آنها، توسعه اهداف فردی و اجرای طرح های مداخله همکاری می کنند. کاردرمانگران ممکن است از فعالیت‌های مبتنی بر بازی، تمرین‌های حسی-حرکتی، نوسانات درمانی، تخته‌های تعادلی و تمرین‌های هماهنگی برای بهبود مهارت‌های یکپارچگی حسی، هماهنگی حرکتی و توانایی‌های پراکسیس استفاده کنند. آنها همچنین راهنمایی و پشتیبانی را برای مراقبان و مربیان ارائه می دهند و استراتژی های ثابتی را در محیط های مختلف ترویج می کنند.

5. رویکرد مشارکتی

یک رویکرد مشترک شامل والدین، مراقبان، مربیان و متخصصان مراقبت های بهداشتی برای مدیریت موفق اختلال عملکرد یک پارچگی حسی ضروری است. ارتباطات باز، به اشتراک گذاری اطلاعات و همکاری در اجرای استراتژی ها به ایجاد یک محیط حمایتی و سازگار کمک می کند. جلسات منظم، بررسی پیشرفت، و جلسات هدف گذاری مشترک تضمین می کند که مداخلات متناسب با نیازها و پیشرفت فرد در حال تغییر است.

6. درمان ها و استراتژی های اضافی

علاوه بر کاردرمانی، درمان‌ها و استراتژی‌های دیگری ممکن است برای افراد مبتلا به اختلال یک پارچگی حسی مفید باشد. اینها ممکن است شامل گفتار درمانی برای مقابله با چالش های ارتباطی، آموزش مهارت های اجتماعی برای تقویت تعاملات بین فردی، درمان شناختی-رفتاری برای مدیریت اضطراب و تکنیک های ذهن آگاهی برای ارتقای خودتنظیمی باشد. هدف این رویکردهای تکمیلی پرداختن به بخش‌های خاص دشوار و حمایت از رفاه کلی است.

 

با استفاده از ترکیبی از مداخلات مبتنی بر حس، اصلاحات محیطی، روال‌های ساخت‌یافته، کاردرمانی، و رویکرد مشارکتی، افراد مبتلا به اختلال عملکرد یکپارچگی حسی می‌توانند برای هدایت چالش‌های حسی خود مجهزتر شوند. اجرای استراتژی‌های مداخله مبتنی بر شواهد، مهارت‌های یکپارچگی حسی، خودتنظیمی و عملکرد کلی را تقویت می‌کند و در نهایت کیفیت زندگی را برای افراد مبتلا به اختلال عملکرد یک پارچگی حسی افزایش می‌دهد.

 

مطالب مرتبط با ” درک اختلال یکپارچگی حسی ” :

مداخلات یکپارچگی حسی

مشکلات رفتاری همراه با اختلال یکپارچگی حسی

یکپارچگی و اختلال یکپارچگی حسی

بهبود کیفیت زندگی از طریق کاردرمانی

یکپارچگی حسی

با ما همراه باشید در :

Telegram

Instagram

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

بیش فعالی و تغذیه

اختلال بیش فعالی،کم توجهی یکی از شایع ترین اختلالات روان در کودکان و نوجوانان می باشد. آمار جهانی میزان مبتلا به این اختلال ۴تا۶درصد کودکان دبستانی است.علائم این اختلال معمولا در سنین کمتر از ۷سال ظاهر می شود. کودکان بیش فعال،کم توجه به نسبت کودکان سالم مشکلاتی مثل تشنگی های مکرر،پوست ‌موی خشک،تکرر ادرار و ناخن های شکننده دارند. درمان معمول برای این کودکان استفاده از داروهای محرک مثل دکستروآمفتامین می باشد. که در بعضی از موارد والدین اظهار نظر کرده اند. که تغییر رفتار این کودکان بعد از دنبال مصرف این داروها تغییر کرده است. بنابراین محتاطانه تر آن است که قبل از تجویز داروها از مداخلات تغذیه ای و رژیم به منظور کاهش نشانه های بیماری استفاده گردد.

اینگونه هست. که بهبود بیماری با حذف یا کاهش تمام افزودنی های غذایی و رنگ های خوراکی مثل بادام بوداده،. ادویه های معطر،. آب نبات ها،. کیک ها،.دسر ها،غلات صبحانه و نوشابه ها میسر می شود. در این نوع اختلال،بخش زیادی از میوه ها و سبزیجاتی که سالیسیلات بالایی دارند،حذف می شوند.

 حذف رنگ های مصنوعی غذایی،طعم دهنده ها و نگه دارنده ها از غذای کودکان قطعا می تواند از نظر بهداشت عمومی قابل توجه باشد،ولی محدودیت رژیم از رنگ ها ‌طعم دهنده ها یک عامل سخت محسوب میشود که زیر نظر کارشناس تغذیه این عامل کنترل خواهد شد.

توصیه به غذاهای متراکم ،وعده های غذایی مکرر کوچک و کوتاه،همچنین محدود کردن حواس پرتی با این روش ها ممکن است بتوانیم سختی رژیم را کنترل کنیم. براساس مطالعاتی،مصرف شکر یک دلیل اصلی بیش فعالی در نظرگرفته شده است. اما توصیه به دریافت متوسط شکر  با توجه به نیاز اختصاصی هر کودک مناسب هست. خطر افزایش شیوع بیش فعالی به خصوص در کودکان با وزن کم هنگام تولد بیشتر است. که نیازمند آگاهی والدین به نیازهای تغذیه ای دردوران بارداری می باشد.

برخی شواهد نشان می دهد که در کودکان دارای کمبود منیزیم،روی و آهن،مکمل یاری با این مواد مغذی می تواند به تظاهرات بالینی کمک کند. درنتیجه استفاده از موادمغذی اشاره شده به عنوان مکمل نسبتا کم هزینه تر از سایر درمان هاست.

 

از ویتامین های محلول در چربی ،ویتامین D نقش مهمی برای عملکرد مغزی دارد. شاید در اوایل زندگی کمبود ویتامین D باعث آسیب عملکرد عصبی شود. کمبود ویتامینD یک مشکل عمده بهداشتی است و در قسمتهای مختلف جهان مورد توجه قرار گرفته است و به مناطقی که نورخورشید کم است محدود نمیشود و حتی در مناطقی که نورخورشید زیاد است نیز دیده میشود. علل دقیق چنین شیوع بالای کمبود ویتامین D هنوز ناشناخته است، احتمال میرود به علت کمبود ویتامین D در دوران بارداری، استفاده کم از مکمل خوراکی ویتامین D در دوران کودکی، قرارگرفتن کم در معرض آفتاب در کودکان باشد. که توجه به تغذیه مادر در دوران بارداری و  شیردهی، تغذیه کودک، آگاهی والدین و استفاده از مکملهای ویتامین D از عوامل تاثیرگذار بر اختلال نقص توجه بیش فعالی بوده و میتواند در جبران این مواد معدنی تاثیرگذار باشد و از ابتلا کودکان به اختلال نقص توجه بیش فعالی محتمل پیشگیری کند.کلینیک یاشا گرگان ۰۹۹۰۹۵۰۱۴۲۸

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

پایه دوم موفقیت در درمان لکنت

 

یک پایان موفق بستگی به یک شروع موفق دارد.

زمانی در درمان موفقیت بیشتری حاصل می شود که پایه های محکمی برای موفقیت ایجاد شوند.

 

این پایه ها عبارت اند از :

پایه اول : یادگیری در مورد گفتار پایه ای برای هرکاری است که ما در درمان انجام نی دهیم .

پایه دوم : یادگیری در مورد لکنت پایه ای است برای بکارگیری شیوه های درمانی و کاهش حساسیت نسبت به لکنت.

پایه سوم : مراجعان باید بدانند که چرا کاری را در درمان باید انجام دهند.

پایه چهارم : شیوه ها فقط زمانی کارایی دارند که مراجع آنها را بکار ببرد.

 

یادگیری در مورد گفتار و لکنت باعث تسهیل توسعه توانایی های خود آگاهی و نظارت بر خود فرد دارای لکنت می شود.

 

پایه دوم : یادگیری در مورد لکنت :

 

هیلی و اسکات در 1995:

بیان کردند که برای کودکانی که از لکنتشان آگاهی ندارند. یا نمی توانند به طور راحت در ممورد آن صحبت کنند. بهتر است پیش از صحبت در مورد فرایند های دخیل روانی گفتار یا بروز لکنت . مقداری اگاهی یا سطحی از راحتی برای صحبت کردن در مورد لکنت با توجه به لکنت آنها ایجاد کرد.

کانتر در 1990 :

مشاهده کرد همانطور که مراجع در مورد محل و زمان الگوی لکنت خود می آموزد شروع به بادگیری بیشتر در مورد تاثیر این رفتارها بر گفتار می کند.

کوپر و کوپر ( در 1985 ) :

باور داشتند که کودکانی که در سن مدرسه دارای لکنت هستند باید نسبت به الگوهای لکنت خود اگاهی داشته باشند.

پرکینز ( 1973 ) :

بیان می کند که اگاهی از رفتارهای لکنت که باید مدیریت شوند الزامی است.

ون راپیر ( 1973 ) :

طرفدار آموزش شناسایی رفتارهای اولیه و ثانویه بر لکنت به کودکان دارای ناروایی گفتار می باشد.

 

مسلما افراد دارای لکنت از لکنت لذت نمی برند. در اکثر گویندگان تجربه تپق زدن یکی از ناخوشایندترین احساساتی است که آنها می شناسند. شما می توانید کمی از این ناراحتی را با تولید لکنت کاذب یا ارادی در موقعیت های واقعی تجربه کنید. احساساتی نظیر شرم و نگرانی در مورد این که مردم چه فکری می کنند و ترس در مورد اینکه کلمه هرگز خارج نشود.

در نتیجه ، بسیاری از افراد دارای لکنت بیشترین تلاششان را می کنند. که به آنچه هنگام لکنت رخ می دهد فکر نکنند. حتی بعضی از آنها گزارش می کنند که هنگام بروز لکنت حواس خود را پرت می کنند تا تاثیر ناراحتی همراه با لکنت را احساس نکنند.

به دلیل دوری از لحظه لکنت. بسیاری از کودکان دارای لکنت ممکن است از آنچه هنگام وقوع لکنت انجام می دهند آگاهی بسیار کمی داشته باشند.

آنها ممکن است واقعا از حرکات صورتی ، بی نظمی های تنفسی یا ژست های بدنی که هنگام قفل انجام می دهند آگاه نباشند. البته بعضی هم به شدت از ویژگی های قابل مشاهده اگاه هستند. و همین ممکن است باعث افزایش ترس انها از لکنت شود. با اموزش در مورد لکنت و نزدیک شدن به لحظه ی لکنت به تدریج از میزان اجتناب و ترس کودکان از یک لحظه ناخوشایند کاسته شده و پایه های کنترل لکنت در آینده پی ریزی می گردد.

 

صحبت در مورد لکنت :

 

گاهی اوقات افراد محیط کودک ممکن است از گفتن کلمه ” لکنت ” جلوی کودک اجتناب کرده و در این زمینه بسیار محتاط عمل کنند. دلایل این کار متفاوت است. اما شاید علت اصلی به زمانی بر می گردد که والدین تشویق می شدند تا توجهی به لکنت کودک نکنند. و به این وسیله از واکنش های منفی نسبت به لکنت جلوگیری کنند.

امروزه ما می دانیم که صحبت کردن در مورد لکنت در یک شیوه حمایتگر باعث نمی شود که کودکان احساس بدی در مورد گفتارشان داشته باشند. در واقع اگر این کار به طور مناسب انجام شود صحبت کردن در مورد لکنت باعث می شود که کودکان با مشکلات گفتاریشان راحت تر کنار بیایند.

بنابراین بهتر است هنگام صحبت کردن با کودکان در مورد گفتارشان در استفاده از کلمه لکنت حساس نباشیم. ما می خواهیم کودکان بدانند که این واژه به خودی خود مشکل زا نیست. ما می دانیم که کودکان در طول زندگیشان بارها و بارها این واژه را خواهند شنید. بنابراین حساسیت زدایی مناسب در روند درمان به آنها کمک می کند وقتی واژه ” لکنت ” را از زبان مردم می شنوند احساس شرمندگی یا ناراحتی نکنند.

لینک های مرتبط با ” پایه دوم موفقیت در درمان لکنت ” :

پایه اول موفقیت در درمان لکنت

درمان لکنت

انواع روش های درمانی لکنت زبان

لکنت زبان چیست؟

علل لکنت زبان

با ما در ارتباط باشید در :

Instagram

Telegramدرمان بدون بازگشت لکنت زبان 09909501428 دکتر امانیان

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

درمان اختلالات گفتاری و تلفظ ـصوت و بلع کودک و بزرگسالان در گرگان 09909501428

تعریف اختلالات صدای گفتاری

اختلال آوایی:

تولید نادرست یک یا دو صدای گفتاری به دنبال نقص در جایگذاری، زمانبندی، جهت یابی ،فشار ،سرعت و یا یکپارچه سازی حرکت لبها، زبان ،نرم کام، حلق، و که می‌تواند با یا بدون منشاء شناخته شده عضوی، فیزیولوژی یا عصب شناختی باشد.در یک نگاه عملی کودکی که در فهرست آوایی استخراج شده با آزمون های غربالگری تشخیصی و آوایی در تلفظ صداهای خاص با اشکال مواجه باشد و بر یک یا چند صدا چه در حالت تقلید و چه در تولید خود انگیخته در همه موقعیت ها اعم از تولید مجزای صدا یا بافت واژه، خراب گویید یا جانشین سازی یکسانی را اعمال کند دارای اختلال آوایی شناسایی می شود.
فرایند واجی،روند به کار گرفته شده توسط کودک جهت ساده سازی گفتار است، زمانی که تلاش می‌کند کلمات را با الگوی بزرگسالان تلفظ کند. از فرایند واجی تحت عنوان الگوی خطا نیز یاد می‌شود. الگوهای خطا/ فرایند های واجی ساختار هجا یا صرفاً یک واج را هدف قرار می‌دهند .الگوهای خطا می توانند معمول و متناسب با سن ،تاخیری یا غیر معمول و مرضی باشند.

اختلال واجی:

کاربرد برخی الگوهای خطا/ فرایند های واجی است که ظاهری متفاوت از فرآیندهای معمول دوران رشد دارند. مشاهده این الگوهای خطا در گفتار کودک نشان از نقص در فراگیری قواعد و محدودیت های نظام واجی است.از این نظر می‌توان برای کودکان دارای اختلال دو زیر طبق تعریف کرد: کودکانی که الگوی خطای باثبات دارند و زیر گروهی که در برونداد گفتاری آنها الگوهای خطا از هیچ ثباتی برخوردار نیست و تحت عنوان اختلالات واجبی است و باید از آنها یاد می شود.از این نظر می‌توان برای کودکان دارای اختلال دو زیر طبق تعریف کرد کودکانی که الگوی خطای باثبات دارند و زیر گروهی که در برونداد گفتاری آنها الگوهای خطا از هیچ ثباتی برخوردار نیست و تحت عنوان اختلالات واجی بی ثبات از آنها یاد می شود.بی ثباتی مشاهده شده در الگوهای خطای این زیر گروه را از تغییر پذیری های معمول دوران رشد که تحت تأثیر محدودیت های حرکتی- دهانی، زبان‌شناختی (استخراج و کاربرد قواعد) و کاربرد شناسی (اثرپذیری از مخاطب در یک بافت ارتباطی) است و در سنین بالاتر رسش می یابد ،همچنین از کنش پریشی کلامی دوران رشد متفاوت است و باید تمیز داده شود.
اختلالات صدای گفتاری می توانند ماهیتی ارگانیک یا عملکردی داشته باشند. اختلالات صدای گفتاری ارگانیک ناشی از یک دلیل اصلی حرکتی / عصبی ، ساختاری یا حسی / ادراکی است. اختلالات گفتاری -عملکردی ایدیوپاتیک هستند – علت مشخصی ندارند.

 

اختلالات صدای گفتاری ارگانیک

اختلالات صدای گفتاری ارگانیک شامل مواردی است که در اثر اختلالات حرکتی / عصبی (به عنوان مثال ، آپراکسی کودک در گفتار و دیزآرتری) ، ناهنجاری های ساختاری (به عنوان مثال شکاف لب / کام و سایر نقص ها یا ناهنجاری های ساختاری) و اختلالات حسی / ادراکی (به عنوان مثال ، اختلال شنوایی) وجود دارد.

اختلالات عملکرد گفتاری

اختلالات عملکردی گفتار شامل مواردی است که مربوط به تولید حرکات صداهای گفتاری و موارد مرتبط با جنبه های زبانی تولید گفتار است. این اختلالات به ترتیب اختلالات تولیدی و اختلالات واجی هستند. اختلالات تولیدی، بر روی خطاها (به عنوان مثال تحریف ها و تعویض ها) در تولید اصوات گفتاری منفرد متمرکز است.
اختلالات واجی بر خطاهای قابل پیش بینی و مبتنی بر قاعده متمرکز هستند (به عنوان مثال ، نمایش جلو ، توقف و حذف نهایی صامت) که بیش از یک صدا را تحت تأثیر قرار می دهد. تمایز اختلالت تولیدی و اختلالات واجی اغلب دشوار است. بنابراین ، بسیاری از محققان و پزشکان ترجیح می دهند هنگام مراجعه به خطاهای گفتاری با علت ناشناخته ، از اصطلاح گسترده تر ، “اختلال صدای گفتاری” استفاده کنند.

علائم و نشانه ها

علائم و نشانه های اختلالات عملکردی صدای گفتاری شامل موارد زیر است:
• omissions/deletions(حذف)
برخی از اصوات حذف میشن مثال:
(e.g., “cu” for “cup” and “poon” for “spoon”)
• substitutions
جانشینی – یک یا چند صدا جایگزین می شوند ، که ممکن است منجر به از دست دادن کنتراست آوایی شود مثال:
• e.g., “thing” for “sing” and “wabbit” for “rabbit”
• additions
اضافات – یک یا چند صدای اضافی به یک کلمه اضافه می شود یا وارد می شود.به عنوان مثال:e.g., “buhlack” for “black”)
• distortions
تحریفات – صداها تغییر می کنند
مثال:
e.g., a lateral “s”
• syllable-level errors
هجاهای ضعیف حذف می شوند
مثال:e.g., “tephone” for “telephone”)

تأثیر لهجه

لهجه شیوه منحصر به فردی است که توسط گروهی از افراد که به یک زبان صحبت می کنند اجرا میشود و بخشی طبیعی از زبان گفتاری است. لهجه ها ممکن است منطقه ای باشند. اولین زبانی که توسط یک فرد دوزبانه یا چندزبانه به دست می آید می تواند در تلفظ اصوات گفتاری و دستیابی به قوانین واج گویی در زبان های متعاقباً تحت تأثیر قرار گیرد. هیچ لهجه ای “بهتر” از دیگری نیست. لهجه ها ، مانند گویش ها ، اختلالات گفتاری یا زبانی نیستند ، بلکه فقط تفاوت ها را منعکس می کنند.

تأثیر گویش

همه تعویض ها و حذف های صداها خطاهای گفتاری نیستند. در عوض ، ممکن است با ویژگی های گویش گوینده (یک سیستم زبانی حاکم که منعکس کننده زمینه منطقه ای و اجتماعی گوینده های آن است) مرتبط باشند. تغییرات گویشی یک زبان ممکن است از همه پارامترهای زبانی ، از جمله واج شناسی ، اوا شناسی ، نحو ، معناشناسی و کاربرد شناسی عبور کند. هنگامی که از صدای “d” برای صدای “th” استفاده می شود (به عنوان مثال “dis” برای “this”).
سبب شناسی: اختلالات آوایی و بازی می‌توانند در پی دلایل شناخته شده عضو ای مانند ناهنجاری های چهره های دهانی آسیب شنوایی عقب ماندگی های ذهنی اختلالات عصبی حرکتی مانند دیزآرتری و آپراکسی و یا به دلایل ناشناخته مانند اختلالات تولیدی واژه عملکردی به وجود بیایند.

عوامل خطر گزارش شده اغلب شامل موارد زیر است:
جنسیت – بروز اختلالات صوتی گفتاری در مردان بیشتر از زنان است.
مشکلات قبل و حین و بعد بارداری – مشخص شده است که عواملی مانند استرس مادر یا عفونت در دوران بارداری ، عوارض حین زایمان ، زایمان زودرس و وزن کم هنگام تولد با تاخیر در کسب صدای گفتار و اختلالات صدای گفتاری مرتبط است.
سابقه خانوادگی – کودکانی که دارای اعضای خانواده (والدین یا خواهر و برادر) هستند که دارای مشکلات گفتاری و یا زبانی هستند ، بیشتر دچار اختلال گفتاری می شوند.
عفونت گوش میانی – اوتیت مدیای مداوم با افیوژن (که اغلب با کاهش شنوایی همراه است) با اختلال در رشد گفتار همراه است.

آسیب شناسان گفتاری زبان (SLP) نقشی اساسی در غربالگری ، ارزیابی ، تشخیص و درمان افراد مبتلا به اختلالات صدای گفتاری دارند. نقش ها و فعالیت های حرفه ای در آسیب شناسی گفتار – زبان شامل خدمات بالینی / آموزشی (تشخیص ، ارزیابی ، برنامه ریزی و درمان) است.

تعیین پیش آگهی بهبودی:

پیش آگهی برآوردی از میزان پیشرفتی است که میتوان از درمان انتظار داشت.پیش آگهی اولیه بر پایه اطلاعات موجود از زمان ارزیابی است.متغیر های مختلف مربوط به پیش آگهی میتواند به درمانگر در ایجاد یک قضاوت حرفه ای درمورد پیشرفت قابل انتظار مراجع کمک کند.متغیرهای مربوط به پیش آگهی عواملی هستندکه میتوانند به طور مثبت یا منفی بر بهبودی مهارت های تولیدی و واجی مراجع تاثیر بگذارند.
متغیرهای مربوط به پیش آگهی عبارت اند از:
شدت
انگیزه مراجع برای درمان
تحریک پذیری
بی ثباتی
رفتارهای همراه
تاریخچه درمان
حمایت خانواده

ارزیابی اختلالات تولیدی و واجی:

تهیه نمونه گفتار پیوسته بخش بسیار ضروری از ارزیابی واج شناختی است ،زیرا با استفاده از آن می توان این موارد را بررسی کرد :1)ارزیابی وضوح کلی گفتار و میزان شدت اختلال 2)تعیین چگونگی بکارگیری صداهای گفتار در حالت طبیعی و3) استفاده از این داده ها برای ثبت میزان درستی صداها، الگوهای خطا و میزان ثبات خطاهای تولیدی. شیوه های ترجیحی برای نمونه گیری از گفتار پیوسته ،گفتگو با فرد در بافت محاوره خود به خودی است. اگر به هر دلیلی امکان انجام محاوره نبود، چند شیوه دیگر نیز می توانند جانشین این نوع نمونه گیری شوند که عبارتند از 1) استخراج پاسخ دربافت محاوره با استفاده از محرک های تصویری یا اسباب‌بازی‌ها 2)خواندن بخشی از یک کتاب 3)بازگویی داستان پس از درمانگر( تقلید تاخیری).
نمونه های تک کلمات یا همان آزمون متداول تولید صدا ها، روشی نسبتاً ساده و موثر برای به دست آوردن نمونه‌ای از تولیدات صدای گفتاری است. با اینکه آنها بخش با ارزشی از مجموعه ارزیابی واجی می باشد و فقط شامل شیوه نمونه گیری نیستند محدودیت هایی دارند تعداد بافت های آوایی برای نمونه گیری اندک است تاثیر بافت محاوره‌ای و دیگر عوامل موثر بر گفتار مانند :شکل هجا، نوای گفتار میزان آشنایی فرد با کلمه و بخش های دستوری گفتار( اسم و فعل )مشخص نیست.

ارزیابی جامع شامل مراحل زیر است:

تاریخچه گیری: برای تسهیل یک ارزیابی کارآمد و موثر، تاریخچه گیری از مراجعه والدین پیش از ارزیابی واجی به دست می آید .این کار به درمانگر اجازه می‌دهد مواردی از جمله 1)علت عوامل سبب شناسی محتمل2) درک مراجع یا خانواده از مشکل 3)محیط آموزشی، کاری ،خانه یا اجتماعی مراجع4) و اطلاعات پزشکی رشدی و اجتماعی مراجع را شناسایی بکند. اطلاعات تاریخچه گیری معمولاً به شکل نوشتاری توسط مراجع و خانواده‌اش به دست می‌آید، که اغلب با مصاحبه شفاهی تکمیل می‌شود.

معاینه مکانیسم های دهانی:

ارزیابی های ساختار دهانی به منظور توصیف ساختار و عملکرد ساز و کار دهانی برای اهداف گفتاری اجرا می‌شود در این ارزیابی‌ها موارد ذیل مشاهده می‌شود: دندان ها به منظور بررسی گاز گرفتن و همچنین دندان‌هایی که وجود ندارد ،سخت کام و نرم کام برای وجود هرگونه شکاف،شکاف زیر مخاطی، سوراخ یا شیار، اندازه و حرکت زبان ،قرینگی و حرکت لبهاو طول عمل کرد نرمکام.

غربالگری شنوایی:

در ارزیابی آگاهی از وضعیت شنوایی و کفایت عملکرد دستگاه شنوایی فرد بسیار مهم است .شواهدی وجود دارد که حاکی از آن است که مشکلات راجعه گوش میانی می‌تواند در تاخیر واجی یا اختلالات صدای گفتار نقش داشته باشد در مواردی که آسیب های شنیداری بسیار شدیدتر وجود دارد بین میزان افت شنوایی و سطح رشد گفتار و زبان همبستگی وجود دارد .با توجه به این ارتباطات، غربالگری شنیداری بخش ثابتی از روند ارزیابی خواهد بود.

قابلیت تحریک پذیری گفتار را می سنجیم:

آزمون تحریک پذیری برای تشخیص افراد نیازمند مداخلات واج شناختی، بسیار مفید و برای تعیین موارد محرک برای شروع آموز ش سودمند است. نتیجه و امتیاز آزمون تحریک پذیری ارزش تشخیصی دارد، به طوری که صداهای با احتمال خود تصحیحی و صداهایی را که در درمان سریعتر تعمیم داده می شوند، پیش بینی می کند.
و
نمونه صداهای گفتاری
شدت اختلال
وضوح گفتار
سنجش ادراک گفتاری
تست زبانی گفتار
ارزیابی سوادآموزی در صورت نیاز

 

اهداف ارزیابی:

تشریح رشد و وضعیت واجشناسی و تولید بیمار
تعیین این که آیا نیاز به مداخله وجود دارد یا نه
تشخیص عواملی که با اختلال گفتاری مرتبط است
قضاوت درمورد پیش آگهی،تغییر اختلال با درمان یا بدون آن
بازبینی تغییرات در توانایی های تولید و واجشناسی در طول زمان.

اصول ارزیابی:

بررسی سابقه ی مراجع
طرح ریزی جلسه ی تشخیصی
انتخاب آزمون های مناسب
آماده کردن اتاق ارزیابی
اجرای مصاحبه آغازین و توضیح دادن روش های آمون
ااجری آزمون های انتخاب شده
ارزیابی حیطه های وابسته
اجرای مصاحبه ی پایانی و بحث در مورد یافته ها
ارائه پیشنهادها
نوشتن گزارش تشخیصی
بررسی سابقه ی مراجع

اهداف ارزیابی:

درمانگر در تشخیص اختلال تولیدی و واجی،باید چندین هدف که به تعیین وجود یا عدم وجود اختلال و ماهیت آن کمک خواهد کرد را در ذهن داشته باشد.اهداف درمانگر در ارزیابی مهارت های تولیدی و واجی میتواند شامل موارد زیر باشد:
اجرای آزمون غربالگری گفتاری
جمع آوری تاریخچه ی مراجع
اجرای ارزیابی دهانی-صورتی
اجرای آزمون غربالگری شنوایی
ارزیابی عملکرد کودک در آزمون های تک واژه ای و گفتار محاوره ای
بررسی وجود فرایند های واجی یا قوائد واجی که ممکن است به ایجاد الگوهایی از کژتولید ها کمک کند.
ارزیابی عملکرد کودک با درنظر گرفتن هنجارهای رشدی
ارزیابی تحریک پذیری کودک در صداهای گفتاری دچار کژ تولیدی


درمان:

در طول تاریخ ، درمانهایی که بر تولید حرکات صداهای گفتاری متمرکز هستند ، رویکردهای تولیدی نامیده می شوند. درمانهایی که بر جنبه های زبانی تولید گفتار متمرکز هستند ، رویکردهای آواشناختی / مبتنی بر زبان نامیده می شوند.

رویکردهای تولیدی:

رویکردهای تولیدی هر انحراف صدا را هدف قرار می دهند و اغلب هنگامی که اشتباهات کودک مبتنی بر نقص حرکتی باشد ، توسط درمانگر انتخاب می شوند. هدف تولید صحیح صدا (های) هدف است.

 

رویکردهای مبتنی بر آواشناسی / زبان :

گروهی از اصوات را با الگوهای خطای شبیه هم هدف قرار می دهند. رویکردهای آوایی اغلب در تلاش برای کمک به کودک برای درونی ساختن قوانین واجی و تعمیم این قوانین به سایر اصوات موجود در این الگو (به عنوان مثال ، حذف صامت نهایی ، کاهش خوشه) انتخاب می شوند.
رویکرد های تولیدی و رویکردهای مبتنی بر زبان آوایی ممکن است هر دو در درمان با یک فرد در زمانهای مختلف یا به دلایل مختلف استفاده شود.

 

هر دو روش برای درمان اختلالات صدای گفتاری به طور معمول شامل مراحل زیر است:
استخراج:به وجود آوردن صدای هدف و ایجاد ثبات در تولید به صورت داوطلبانه
تعمیم:تسهیل تولید صدا در سطوح بالا تر(هجا،کلمات،عبارات و جمله)
تثبیت:ایجاد ثبات در تولید صدا و کمک بع تولید اتوماتیک وار آن.تشویق برای نظارت بر گفتار و اصلاح خطاهای خود.
انتخاب هدف:
برخی رویکردهای انتخاب اهداف درمانی اولیه برای کودکان مبتلا به اختلالات تولیدی و یا اختلالات واجی شامل موارد زیر است:
رشد: صداهای هدف براساس ترتیب دستیابی در کودکان در حال رشد نرمال انتخاب میشوند.
پیچیدگی:عناصر واجی پیچیده تر که از نظر زبانی مشخص شده در سیستم واجی کودک نیست،متمرکز است تا یادگیری کلی و عمومی اصوات را تشویق کند.
Dynamic systems:برآموزش و تثبیت واج های ساده تر تمرکز دارد، تا در آموزش واج های پیچیده تر کمک کند.
Client-specific-selects:اهداف را براساس عواملی مانند ارتباط با کودک و خانواده وی،تحریک پذیری و یا قابلیت مشاهده هنگام تولید انتخاب میکند.
درجه انحراف از تولید درست و تاثیر بر وضوح گفتار

استراتژی های درمان:
علاوه بر انتخاب اهداف مناسب برای درمان،درمانگر استراتژی های درمانی را براساس تعداد اهداف مداخله ای که باید در هر جلسه انجام شود و نحوه اجرای این اهداف را انتخاب میکند. یک استراتژی خاص ممکن است برای همه کودکان مناسب نباشد و استراتژی ها ممکن است در طول دوره مداخله با تغییر نیازهای کودک تغییر کنند.

گزینه های درمان:

انتخاب روش درمانی به عنوان عوامل مختلفی از جمله سن کودک،توع خطاهای صوتی گفتاری،شدت اختلال و میزان تاثیر این اختلال بر درک بستگی خواهد داشت.

Complexity approach

این رویکرد از این نظریه حمایت میکند که استفاده از محرک های زبانی پیچیده تر به تعمیم اهداف بدون درمان اما مرتبط کمک میکند.

Core vocabulary approach

این رویکرد بر تولید کل کلمه تمرکز دارد و برای کودکانی با تولید صدای گفتاری نامناسب که ممکن است در برابر رویکردهای درمانی سنتی مقاومت کنند استفاده میشود.کلماتی که برای تمرین استفاده میشوند کلماتی است که به طور مکرر در اربتاط عملکردی کودک استفاده میشود. لیستی از کلمات پرکاربرد تهیه می شود و هر هفته تعدادی از کلمات از این لیست برای درمان انتخاب میشود. به کودک بهترین تولید کلمات آموزش داده میشود و کلمات تا زمان تولید مداوم تمرین میشوند.

Cycle approach

این رویکرد خطاهای الگوی واجی را هدف قرار میدهد و برای کودکانی با گفتار کاملا نامفهوم که حذفیات گسترده،بعضی جانشینی ها و استفاده محدود از صامت هارا دارند طراحی شده است.درمان در چرخه هایی از 5تا16هفته برنامهریزی میشود.درطول هر چرخه یک یا چند الگوی واجی هدف قرار میگیرد.پس از اتمام هر چرخه،چرخه دیگری آغاز میشود،که یک یا چند الگوی واجی مختلف را هدف قرار میدهد.این چرخه تا زمانی که الگوهای هدفمند در گفتار ارادی کودک وجود داشته باشد ادامه دارد.

Distinctive feature therapy

این رویکرد برای کودکانی که عمدتا یک صدا را جایگزین صدای دیگر میکنند ،استفاده می شود.

Nonspeech oral-motor therapy

این روش شامل استفاده از آموزش حرکتی دهان و دندان قبل از آموزش اصوات یا به عنوان مکمل آموزش صذای گفتار است.دلیل اصلی این رویکرد این است:1)کنترل یا قدرت دهانی-حرکتی نابالغ یا نقص ممکن است باعث بیان ضعیف شود.ب)لازم است نحوه تولید صداها قبل از تمرین برای تولید صحیح صداها آموزش داده شود.

Speech sound perception training

محرک های مورد استفاده در این کار توسط درمانگر ارائه میشود.
روش های پیشنهادی برای این روش شامل:1)بمباران شنوایی است که در آن نمونه های هدف متنوع به کودک ارائه میشود2)شناسایی کلمه هدف توسط مراجع از میان دوکلمه متفاوت.این تمرین با کمک به کودک در قضاوت راجع به گفتار دیگران،به او براای پیشرفت گفتار خود نیز کمک میکند.

Treatment Techniques and Technologies

برخی از تکنیک های مورد استفاده در درمان برای افزایش آگاهی از صددای هدف یا ارائه فیدبک درباره جایگاه تولید و حرکات مورد نیاز برای تولید شامل موارد زیر است:
استفاده از آینه برای بازخورد بینایی مکان و حرکت تولیدگر ها
استفاده از نشانه های حرکتی برای مکان و یا روش تولید
استفاده از پالاتوگراف برای ثبت و تجسم تماس زبان با کام درحالی که کودک صداهای گفتاری مختلفی ایجاد میکند.


 فائزه حیدری

آسیب شناس گفتار وزبان

 

 حنیف امانیان

کارشناس ارشد گفتاردرمانی


گفتاردرمانی خوب در گرگان ـ اختلال صدای گفتاری (SSD)

گفتاردرمانی و کاردرمانی آنلاین

آپراکسی _ از سیر تا پیاز

کم شنوایی Hearing Loss

اختلال صوت

شنوایی سنجی

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

اختلال صوت -صوت درمانی در گرگان 09909501428

اختلال صوت

مقدمه
اختلال صوت ،هنگامی رخ می دهد که کیفیت صدا،میزان صداو بلندی صدا متفاوت باشد یا برای سن،جنسیت،زمینه فرهنگی یا موقعیت جغرافیایی فرد نامناسب باشد.اختلال صدا همچنین زمانی وجود دارد که فرد از داشتن صدایی غیرطبیعی که نیاز های روزانه را برآورده نمی کند ابراز نگرانی کند،حتی اگر دیگران آن را متفاوت نپندارند.

درمان اختلال صوت در گرگان_09909501428 حنیف امانیان

درمان اختلال صوت در گرگان_09909501428 حنیف امانیان

 

اختلالات صوتی به شرح زیر دسته بندی می شوند:

Organic:

این اختلال ماهیت فیزیولوژیکی دارد و درنتیجه تغییراتی در مکانیسم های تنفسی،حنجره یا دستگاه صوتی ایجاد میشود.

Structural:

اختلال صوت که ناشی از تغییرات فیزیکی در اندام های مربوط به تولید صدا است،مانند:ورم تارهای صوتی یا تغییرات ساختاری در حنجره به علت افزایش سن

Neurogenic:

ااختلال صوت ارگانیک که درنتیجه مشکلات عصب دهی سیستم عصبی مرکزی یا محیطی به حنجره ایجاد می شود و بر عملکرد مکانیسم صوتی تاثیر میگذارد،به عنوان مثال:لرزش صوتی،دیسفونی اسپاسمودیگ یا فلج چین های صوتی.

Functional:

اختلالات صوت که در نتیجه استفاده نادرست یا ناکارآمد از دستگاه صوتی در صورت طبیعی بودن ساختار صوتی ایجاد می شود.مانند:خستگی صوتی،دیسفونی یا آفونی و…
گفتاردرمانگر در ارزیابی و درمان اختلالات صوتی نقش دارد . بعضی از اختلالات صوتی نادر در اثر عوامل تنش زا و استرس زا ایجاد میشود که گفتاردرمانگر در این صورت آن هارا به سایر متخصصان ارجاع میدهد.

اختلالات صوتی به طور متقابل از هم جدا نیستند و هم پوشانی دارند،به عنوان مثال:علت نودول ها عملکردی است،زیرا درنتیجه استفاده نادرست ازصدا ایجاد میشود.استفاده نادرست از صدا منجر به ضربه مکرر به چینهای صوتی میشود که ممکن است موجب ایجاد تغییرات ساختاری در بافت چین های صوتی میشود.

بروز و شیوع

ثابت شده است که شیوع اختلالات صوتی درمیان افراد متقاضی درمان تحت تاثیر جنس،سن و شغل قرار دارد:
جنسیت:شیوع در زنان بالغ نسبت به مردان بالغ بیشتر است.در کودکان،اختلالات صوتی به طور قابل توجهی درپسرها نسبت به دختران شیوع بیشتری دارد.
سن:شیوع اختلال در بزرگسالان مسن بیشتر است
گروه های شلغی:به نظرمیرسد بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلال صدا قرار دارند شامل معلمان،کاربران حرفه صدا،فروشندگان،خوانندگان هستند.
اصطلاح دیسفونیا یک اصطلاح عمومی است که علائم شنیداری-ادراکی اختلالات صوتی را دربر میگیرد.دیسفونیا با تغییر کیفیت صدا،زیر و بمی صدا،بلندی صدا یا تلاش صوتی مشخص میشود.

علائم و نشانه های دیس فونی شامل :

خشن بودن صدا
نفس آلود بودن صدا
پر تنش بودن کیفیت صدا
صدای گرفته
زیر و بمی غیر طبیعی(خیلی پایین ی خیلی بالا بودن،شکست زیروبمی،افزایش دامنه زیر و بمی)
غیر طبیعی بودن بلندی صدا
تشدید غیر طبیعی(هایپرنیزال یا هایپونیزال بودن)
آفونی(از دست دادن صدا)
وقفه در آواسازی
صدای ضعیف
صدای مرطوب(مثل قرقره کردن)
صدای پالسی
صدای تیز
صدای لرزان

دیگر علائم و نشانه ها:

افزایش تلاش های صوتی مرتبط با صحبت کردن
کاهش استقامت صدا یا شروع خستگی با استفده طولانی مدت از صدا
کیفیت صوتی متغیر در طول روز یا هنگام صحبت کردن
نفس کشیدن سریع
سرفه مکرر یا پاکسازی گلو(ممکن است با افزایش استفاده از صدا بدتر شود)
تنش بیش از حد،درد،حساسیت بیش از حد گلو
علائم و نشانه ها میتوانند بصورت جداگانه یا ترکیبی بروز کنند و با پیشرفت درمان برخی از این علائم از بین میروند ولی برخی با از بین بردن راهکارهای جبرانی ظاهر میشوند.


علت ها:

تولید صدای طبیعی به قدرت و جریان هوای تامین شده توسط سیستم تنفسی بستگی دارد:قدرت،تعادل،هماهنگی،و استقامت عضلات حنجره و هماهنگی این ها با ساختار های تشدید کننده سوپرا گلوت .اختلال در یکی از سه سیستم تولید صدا(دستگاه تنفسی،حنجره،ساب گلوت)یا در تعادل فیزیولوژیکی در بین سیستم ها ممکن است منجر به اختلال صدا شود.و اختلال نیز میتواند به دلایل ارگانیک،عملکرد و یا روانشناختی باشد.

نقش و مسئولیت گفتاردرمان:

گفتاردرمانگر در ارزیابی،تشخیص و درمان اختلالات صوتی نقش دارد.گفتاردرمانگرها برای ارزیابی میزان استفاده از صدا و عملکرد صوتی برای تعیین علت علائم گزارش شده و تعیین روش های درمانی بهینه برای بهبود تولید صدا آموزش دیده اند.همچنین درمانگران درصورت لزوم به پزشکان متخصص بیمار را ارجاع میدهند.

غربالگری:

در صورت مشکوک بودن به اختلال صدا و یا دلیل نگرانی افراد،والدین،معلمان یا ارائه دهندگان خدمات بهداشتی گفتاردرمانی انجام شود.هنگامی که در غربالگری انحراف از صدای طبیعی تشخیص داده میشود، ارزیابی بیشتری لازم است.
غربالگری شامل ارزیابی ویژگی های صوتی مربوط به تنفس،آواسازی و تشدید و همچنین دامنه و انعطاف پذیری صوتی(به عنوان مثال،میزان صدا،بلندی صدا،دامنه و ارتفاع صدا)است.درمانگران ممکن است از یک ابزار غربالگری رسمی استفاده کنند یا داده ها را با استفاده از کارهای غیر رسمی انجام دهند.

ارزیابی جامع:

تمامی مراجعان دارای اختلالات صوتی ترجیحا با روشی که متناسب با شکایت بیمار است ارزیابی میشوند.یک ارزیابی جامع برای افراد مشکوک به اختلال صدا با استفاده از اقدامات استاندارد و غیر استاندارد انجام میشود.هنجارها براساس سن،جنس،نوع دقیق ابزارمورد استفاده،پیشینه فرهنگی و گویشی است.

ارزیابی شامل:

ساختار و عملکرد ساختارها از جمله نقات قوت و ضعف در تولید صدای گفتار و ارتباط کلامی و غیرکلامی.
کمبود های بیمار گونه مانند شرایط سلامتی بیمارو یا داروهایی که بیمار مصرف میکند و میتواند بر صدا تاثیر بگذارد.
محدودیت های فرد در مشارکت،از جمله وضعیت عملکردی در ارتباطات و تعاملات بین فردی.
عوامل زمینه ای(محیطی و شخصی) که به عنوان مانعی برای ایجاد موفقیت در ارتباطات و مشارکت در زندگی محسوب میشود.
تاثیر اختلالات ارتباطی بر کیفیت زندگی و محدودیت های عملکردی .

مراحل ارزیابی:

تاریخچه گیری
خودارزیابی(آگاهی فرد نسبت به اختلالش)
معاینه دهانی
ارزیابی تنفس
ارزیابی درکی-شنیداری
ارزیابی ابزاری(استروبوسکوپی)

 

نتایج ارزیابی :

تشخیص اختلال صدا
توصیف بالینی ویژگی ها و شدت اختلال
بیان پیش آگهی و توصیه های مربوط به مداخله
شناسایی گزینه های متناسب درمان
در صورت لزوم ارجاع به سایر متخصصان

مداخله برای دستیابی به تولید صدا و هماهنگی تنفس و دریچه حنجره انجام می شود.
مطابق با چارچوب WHO (2001) ، مداخله به گونه ای طراحی شده است تا:

• نقاط قوت را تولید کنید و نقاط ضعف مربوط به ساختارها و عملکردهای اساسی را که بر تولید صدا تأثیر می گذارد ، برطرف کنید.

• فعالیت ها و مشارکت فرد را با کمک به فرد در کسب مهارت ها و استراتژی های ارتباطی جدید تسهیل کنید.

• اصلاح عوامل زمینه ای برای کاهش موانع و افزایش تسهیل کننده های ارتباط و مشارکت موفق ، ایجاد امکانات مناسب و پشتیبانی های دیگر ، و همچنین آموزش نحوه استفاده از آنها.

همکاری با سایر افراد حرفه ای

در مورد اختلالات صوتی مرتبط با پزشکی (به عنوان مثال ، پولیپ های صوتی ، کیست های صوتی ، دیسفونی اسپاسماتیک) ، گفتاردرمانگرها اغلب با متخصصان گوش و حلق و بینی و سایر متخصصان پزشکی (به عنوان مثال ، متخصصان ریه ، گوارش ، نورولوژیست ، آلرژی ، غدد درون ریز ) تشکیل تیم میدهند و باهم همکار میکنند.
برخی از افراد در غیاب آسیب ساختاری (به عنوان مثال ، آفونی عملکردی ، دیسفونی تنش عضلانی ، و فالستوی جهشی / عملکردی) دچار اختلالات صوتی می شوند و ممکن است علاوه بر آنچه توسط گفتاردرمانگر فراهم می شود ، از پشتیبانی نیز بهره مند شوند. می توان از مشاوره ، دستکاری مستقیم صدا و استفاده از سوالات مصاحبه برای بررسی عوامل احتمالی موثر در مشکل صدا استفاده کرد.گفتاردرمانگر ها فرد را به متخصصان مناسب (به عنوان مثال روانشناسان) ارجاع می دهند تا مسائل خارج از دامنه عمل گفتاردرمانگر را برطرف کنند.

رویکردهای درمانی

هنجارها در هنگام تعیین نیازهای صوتی و تعیین اهداف در نظر گرفته می شوند. به عنوان مثال ، هنجارها و نیازهای صوتی در محیط کار ممکن است با نیازهای جامعه متفاوت باشد (به عنوان مثال ، خانه و محیط های اجتماعی)
گفتاردرمانگرها اغلب جنبه های بیش از یک رویکرد درمانی را در تهیه یک طرح درمانی لحاظ می کنند.

رویکردها می توانند مستقیم یا غیرمستقیم باشند.
• رویکردهای مستقیم به منظور تغییر در رفتارهای صوتی و ایجاد تولید صدای سالم ، بر دستکاری دستگاه تولید صدا (به عنوان مثال اواسازی ، تنفس و عملکرد اسکلتی – عضلانی) متمرکز است.
• رویکردهای غیرمستقیم محیط شناختی ، رفتاری ، روانشناختی و جسمی را که در آن صداگذاری رخ می دهد اصلاح می کند، رویکردهای غیر مستقیم شامل دو جزء زیر است:

1. آموزش به بیمار – بحث در مورد فیزیولوژی طبیعی تولید صدا و تأثیر اختلالات صدا بر عملکرد. ارائه اطلاعات در مورد تأتیراستفاده نادرست از صوت و راهکارهایی برای حفظ سلامت صوت (بهداشت صوتی).

2. مشاوره – شناسایی و اجرای استراتژی هایی مانند مدیریت استرس برای اصلاح عوامل روانی اجتماعی که بر سلامت صدا تأثیر منفی می گذارند.

یک طرح درمانی معمولاً شامل استفاده از حداقل یکی از رویکردهای مستقیم و یک یا چند رویکرد غیر مستقیم بر اساس شرایط و اهداف بیمار است. برخی از درمانگران بر تغییر مستقیم علائم خاص صدای نامناسب متمرکزهستند ، در حالی که دیگران رویکرد جامع تری را با هدف ایجاد تعادل در سیستم های فیزیولوژیکی زیر مجموعه تولید صدا – تنفس ، آواسازی و تشدید، در نظر میگیرند.

بسیاری از پزشکان با این کار شروع می کنند:

شناسایی رفتارهایی که در ایجاد مشکلات صوتی نقش دارند ، از جمله اقدامات غیر بهداشتی صوتی (به عنوان مثال ، فریاد زدن ، بلند صحبت کردن، سرفه ، پاکسازی گلو).

اجرای روشهای بهداشتی صوتی سالم (به عنوان مثال ، نوشیدن مقدار زیادی آب و صحبت در حد بلندی متعادل ) و روشهایی برای کاهش رفتارهای صوتی آسیب زا.

 

گزینه های درمان

بخشهای زیر شرح مختصری از درمانهای عمومی و خاص برای افراد مبتلا به اختلالات صوتی را ارائه می دهد. آنها تحت دو دسته گسترده سازماندهی می شوند: صدا درمانی physiologic (یعنی آن دسته از روشهای درمانی که مستقیماً فیزیولوژی مکانیسم صوتی را اصلاح می کنند) و صدا درمانی symptomatic (یعنی درمانهایی که با هدف اصلاح علائم صوتی انحرافی یا مولفه های صدای ادراکی با استفاده از انواع تسهیل کننده انجام می شود)

انتخاب درمان به نوع و شدت اختلال صوت و نیازهای ارتباطی فرد بستگی دارد.

 

صوت درمانی فیزیولوژیک:

صوت درمانی فیزیولوژیک اختلال صوت ذاتاً یک رویکرد جامع برای درمان است. برنامه های صوت درمانی فیزیولوژیک تلاش می کنند تا سه تا از سیستم های تولید صدا (تنفس ، آواسازی و تشدید) را به تعادل برساند.برخی از این روش ها:

Accent Method

روش تکیه برای افزایش خروجی ریوی ، بهبود کارایی گلوت ، کاهش کشش بیش از حد عضلانی و عادی سازی الگوی لرزش در هنگام آوایی طراحی شده است. در طول درمان ، درمانگر ممکن است یک یا چند کار زیر را انجام دهد:

تنفس شکمی را با قرار دادن بیمار در وضعیت خوابیده تسهیل کنید.

ریتم ها را به گفتار تولید شده منتقل کنید ، در ابتدا یک مدل داده می شود و در نهایت از طریق خواندن ، مونولوگ و گفتارمحاوره ای پیشرفت می کند.

Conversation Training Therapy(CCT)

CCTبدون استفاده از سلسله مراتب درمان سنتی،منحصرا بر آگاهی و تولید صدا در مکالمه تمرکز میکند.در این روش درمانگر سعی میکند تا از طریق تقلید،تقویت و مدل سازی در گفتار محاوره ای،بیماران را در دستیابی به آوایی متعادل راهنمایی کند.

 

Cup bubble/Lax Vox

این کار به این صورت انجام میشود که بیمار ابتدا فنجان آب را بی صدا بنوشد.برای آزمایش های بعدی می توان صداگذاری کرد و به مرور زمان میتوان صدارا در آزمایشات مختلف تغییر داد.سرانجام در همان هنگام ابزار فنجان برداشته میشود و آواسازی همچنان ادامه دارد.تصور میشود که این تمرین سبب انعطاف مجرای صوتی در هنگام آواسازی وکاهش تنش چین های صوتی میشود.

Symptomatic voice therapy

تمرکز صدا درمانی علامتی بر تغییر علائم صوتی انحرافی یا اجزای صدای ادراکی است. علائم انحرافی ممکن است شامل ارتفاع زیاد یا کم صدا ، صدای بسیار ملایم یا بلند ، ریتم تنفسی یا استفاده از برخوردهای سخت گلوت یا سرخ شدن گلوت باشد. صدادرمانی علامتی اختلال صدا را از طریق اصلاح مستقیم علائم با استفاده از انواع تکنیک های تسهیل کننده صدا بهبود می دهد که مستقیم یا غیر مستقیم هستند،برخی از این روش ها شامل:

Amplification

از دستگاه های تقویت کننده مانند میکروفون می توان برای تقویت صدا در هر موقعیتی که نیاز به افزایش صدا دارد (به عنوان مثال ، هنگام صحبت با گروه های بزرگ ، یا هنگام مکالمه هنگامی که صدای فرد ضعیف است) استفاده کرد. به این ترتیب ، تقویت صدا می تواند به عنوان یک ابزار پشتیبانی یا به عنوان وسیله ای برای ارتباطات تقویت کننده عمل کند که می تواند به جلوگیری از عملکرد بیش از حد صوتی در نتیجه مکالمه با افزایش صدا یا برای مدت زمان طولانی کمک کند.

 

Auditory masking

‏Auditory masking در موارد آفونیا / دیسفونی عملکردی مورد استفاده قرار می گیرد و اغلب منجر به آوایی تغییر یافته یا طبیعی می شود. به افراد آموزش داده می شود هنگام استفاده از هدفونهایی با ورودی نویز پوشاننده ، با صدای بلند صحبت و یا بخوانند. با استفاده از پس زمینه با صدای بلند ، فرد اغلب صدا را با افزایش حجم تولید می کند (اثر لومبارد) که می تواند ضبط شود و بعداً به عنوان مقایسه در درمان استفاده شود.

 

Straw phonation

در این روش با باریک شدن دستگاه صوتی باعث افزایش فشار هوا در بالای چین های صوتی میشود و در حین آواسازی آن ها را کمی از هم جدا میکند و نیروی برخورد را کاهش میدهد.برای رسیدن به این هدف فرد با آواسازی از طریق نی یا لوله ،دستگاه صوتی را نیمه مسدود میکند.با تغییر طول و قطر نی می توان مقاومت را دستکاری کرد.


اختلال صوت قابل درمان است!!!

آپراکسی _ از سیر تا پیاز

آنچه در مورد زبان پریشی یا آفازی باید بدانید!!

آفازی

انواع روش های درمانی لکنت زبان

روش و فن بیان برای افراد موفق

اختلال صوت و صوت درمانی _اینستاگرام کلینیک یاشا

  • گفتاردرمانی در گرگان
  • ۰
  • ۰

 

برنامه درمانی کمپرداون

مقدمه

آخرین درجه لکنت رشدی لکنت پیشرفته است که در تشخیص بیشتر به سن فرد دارای لکنت اهمیت داده می‌شود تا تفاوت ها در الگوی لکنت یا فرایند های زیربنایی آن.
علائم لکنت پیشرفته شامل:رفتار های اصلی طولانی تر (گیر های پرفشار اغلب با لرزش لب ها،زبان یا فک، تکرار و کشیده گویی وجود دارد)،رفتارهای اجتنابی زیاد استفاده می‌شود،احساس ترس،دستپاچگی و شرمندگی بسیار قوی است و احساسات منفی به عنوان شخص درمانده وجود دارد.

 

 


طیف وسیعی از انواع درمان‌ها از جمله رویکرد های درمان انفرادی و گروهی ،درمان فشرده و غیر فشرده،درمان دارویی و استفاده از وسایل کمکی برای لکنت پیشرفته وجود دارد.
برنامه کمپرداون یکی از برنامه های بازسازی گفتار برای بزرگسالان دارای لکنت است.اهداف این برنامه،کمک به مراجعین درکسب گفتار بدون لکنت طبیعی و حفظ آن طی مکالمات روزمره تا جایی که امکان پذیر است می باشد، برخی از ویژگی های این برنامه به صورت زیر است:

۱. یک برنامه درمانی رفتاری مبتنی بر گفتار کشیده است که با تقلید از نمونه استاندارد فراگرفته میشود.
۲. شامل مقادیر درجه بندی درمانگر و مراجع جهت سنجش شدت لکنت و طبیعی بودن گفتار می‌باشد .
۳. به مقیاس های شمارش لکنت نیازی ندارد و از این رو تجهیزات و وسایل محدودی نیاز است.
۴. به جای آن که رویه گرا باشد مفهوم گراست.بدین معنی که ساختار برنامه به گونه ای طراحی شده است که می‌توان آن را در قالب الگو های متعدد ارائه خدمات مطابق با نیاز مراجع اجرا نمود.
۵. تقریبا به ۱۵تا ۲۰ساعت وقت از جانب درمانگر نیاز دارد در نتیجه در مقایسه با درمان های قدیمی،اثربخش تر است.
این برنامه از چهار مرحله تشکیل شده است:جلسات آموزشی(مرحله اول)،ایجاد گفتار بدون لکنت درداخل کلینیک(مرحله دوم)،جلسات برطرف کردن مشکل(مرحله سوم)و تثبیت(مرحله چهارم)

 

الزامات عملی برنامه کمپرداون

شرایط تجهیزات و وسایل در این برنامه صرف نظر از طرح خدمات دهی حداقل می باشد. و شامل موارد زیر است:یک نسخه از نمونه گفتار کشیده ضبط شده و ابزار نمایش آن، رونوشت مربوط ، برخی انواع دستگاه های ضبط گفتار و ابزارهایی جهت اثبات پیشرفت در طول برنامه برای مراجعان. یک جدول یا نمودار شخصی معمولا برای ثبت مقادیر روزانه SR و NAT هنگام تحریک گفتار بدون لکنت بهترین نتیجه را برای مراجعان خواهد داشت.از این طریق، آنها به آسانی می تواند به مقادیر مربوط به دوره های قبلی در زمان طراحی راهبردهای حل مشکلات نگاهی بیندازند .لازم است تا مراجعان مقادیر روزانه SRوNAT را جهت موقعیتهای خاص در هر هفته ثبت نمایند. معمولا یک دفتر یادداشت روزانه بهترین مورد برای این منظور است.به هیچ ابزار دیگری جهت اجرای این برنامه نیاز نیست.

درمان لکنت زبان با روش کمپرداون 09901417763 _09909501428 دکتر حنیف امانیان

درمان لکنت زبان با روش کمپرداون 09901417763 _09909501428 دکتر حنیف امانیان

 

 

شیوه های ارزیابی:

مقیاس های مورد استفاده در برنامه کمپرداون مقادیرSRوNATکه توسط درمانگر و مراجع به منظور ثبت شدت لکنت و طبیعی بودن گفتار در شرایط روزمره قبل و بعد از درمان،ثبت و پیشرفت در طول فرایند درمان،تصمیمات آگاهانه در خصوص درمان و تنظیم اهداف کوتاه مدت و بلند مدت مورد استفاده قرار میگیرد.
ارزیابی در برنامه کمپرداون در برگیرنده اقدامات زیر توسط درمانگر است:

1.به دست آوردن تاریخچه مراجع و فراهم نمودن اطلاعات درباره لکنت
2.دست یابی به نمونه گفتاری درون کلینیک
3.دست یابی به مقادیر شدت لکنتSRمراجع در حداقل 5موقعیت روزمره جهت مکالمه که توسط فرد انتخاب شده اند.
4.دو مکالمه ضبط شده از مراجع هنگام صحبت با افراد ناآشنا در خارج از کلینیک


از مقادیر SRو NAT به طور روزمره در طول فرایند درمان استفاده می شود.مقیاس 9 درجه ای SR توسط درمانگران و مراجعان در داخل و خارج کلینیک برای جایگزینی مقیاس هایی از میزان لکنت به کار میرود.مراجعان آـموزش داده میشوند تا از این مقیاس از همان ملاقات کلینیکی نخست استفاده کنند .توافق بین درجه بندی های مراجع و درمانگر طی چند ملاقات نخست حاصل میشود.درجه بندی هایی از نمونه های گفتاری کوتاه در داخل و خارج از کلینیک هر هفته در طول جلسات آموزشی مقایسه شده و راجع به آنها صحبت می شود تا زمانی که توافق منطقی بین مقادیر حاصل توسط مراجع و درمانگر به دست آید.
مقیاس NAT به عنوان مکمل مقیاس SR توسط درمانگر و مراجعان جهت ارزیابی و ثبت کیفیت گفتاری مراجعان در طی برنامه به کار می رود .در این مقیاس عدد 1گفتار بسیار طبیعی را نشان می دهد و عدد 9 حاکی از گفتار بسیار غیر طبیعی است . هدف نهایی برای مراجعان ،کسب عدد 3 یا کمتر در مقیاس NATاست.

مرحله اول : جلسات آموزشی

در این مرحله مراجعان یاد می گیرند :
1. چگونه با NAT 9-7به طور خود انگیخته حداقل بیست دقیقه کشیده صحبت کنند.
2.با استفاده از مقیاس 9 نمره ای شدت لکنت خود را ارزیابی کنند.
3.برای شروع خودارزیابی طبیعی بودن گفتار خود از مقیاس 9 نمره ای استفاده کنند.

مرحله اول از جلسات آموزشی : آموزش مقیاس درجه بندی شدت 9 نمره ای

اهداف مرحله :استفاده پایا از مقیاس در مقیاس یک نمره(+/_)کمتر یا بیشتر از درمانگر
ثبت نمرات شدت خارج از کلینیک قبل از درمان

روش اجرا به طور گام به گام :

• درمانگر برای استفاده از مقیاس توضیح می دهد
• درمانگر مقیاس 9 نمره ای درجه بندی شدت را نمایش و توضیح می دهد .
• درمانگر مکالمات کوتاه بین خود ومراجع را ضبط می کند.
• مراجع درجه شدت را مطابق نمونه بالا تعیین می کند .
• درمانگر و مراجع امتیازات را مقایسه میکنندو راجب امتیاز دهی بحث میکنند.
• مراجع 5 موقعیت گفتاری را به عنوان نمونه زندگی روزمره معین میکند.
• مراجع به موقعیت ها برای حل مشکل بعدی و مقایسه پس از درمان امتیاز می دهد .
• درمانگر و مراجع به صداهای ضبط شده در موقعیت های خارج از کلینیک گوش می دهند و درباره امتیاز ها بحث می کنند .
• درمانگر درجه بندی های روزانه مراجع از شدت خارج از کلینیک را ثبت و درباره انها بحث می کنند.

مرحله دوم از جلسات اموزشی : اموزش تکنیک های گفتار کشیده

اهداف مرحله :مراجعان یادبگیرند که از کشیده گویی در NAT9-7 استفاده کنند تا به طور ثابت لکنت را با SR2-1 در کلینیک کنترل کنند .

روش اجرا به طور گام به گام:

• درمانگر درباره تکنیک توضیح میدهد .

• مراجع فیلم/صدای نمونه کشیده گویی را دریک الگو آهسته واغراق امیزدرگفتار پیوسته میبیند/میشنود0این امر با یک متن همراهی می شود. مراجع سعی می کند تا یک الگوی مشابه با تقلید یا خواندن به صورت همخوانی تولید کند.

• درمانگر درباره دقت و صحت تقلید مراجع از کشیده گویی بدون اشاره به اهداف خاص از جمله : تماس نرم ، شروع ملایم و آواسازی پیوسته بازخورد می دهد. باز خورد ، مراجع را راهنمایی می کند که به فیلم نمایش داده شده باز گردد و سعی کند شبیه تر تقلید کند.درمانگر در صورت نیاز میتواند این قطعه را به بخش های کوچک تر برای تقلید و باز خورد تجزیه کند.

• به مراجع یک کپی از نمونه داده می شود تا به خانه ببرد.

• بخش عمده ای از تمرین اولیه در خانه انجام می شود .

• مراجعه هنگام خواندن از کشیده گویی NAT7 استفاده می کند.

• مراجع از گشیده گوییNAT)9-7 ( برای ایجاد صحبت بدون لکنت تک نفره 1دقیقه ای شبیه نمونه ویدویی استفاده میکند0این گفتار تک نفره ضبط می شود 0

• مراجع الگو را ارزیابی می کند و درمانگردرباره صحبت تک نفری1 دقیقه بازخورد می دهد0

• مراجع از کشیده گوییNAT9-7برای صحبت ساده تک نفره حداقل 3 درقیقه ای استفاده میکند.

• مراجع از کشیده گویی NAT9-7برای صحبت با درمانگر استفاده میکند.

• درمانگر درباره این که کجا و چگونه تکنیک ها تمرین بشوند بحث میکند.

• در حالت ایده آل مراجعین شریک تمرینی برای تمرین های روزانه آینده انتخاب خواهند کرد.

مرحله سوم از جلسات آموزش:آموزش مقیاس درجه بندی طبیعی بودن گفتار9نمره ای

اهداف مرحله:
مراجع به طور پایا از مقیاس با یک امتیاز کمتر یا بیشتر از درمانگر استفاده کند. برای گزارش استفاده تکنیک خارج از کلینیک استفاده کند.

توضیح مرحله:
درمانگر مقیاس NAT9درجه ای را معرفی کرده و نمایش میدهد.سپس،گفتار بدون لکنت مراجع را در سطوح مختلف طبیعی بودن تسهیل میکند.هدف حفظ،عدم وجود لکنت درحالت های مختلف تجربه گفتار کشیده است.مقیاس NATکیفیت قابل قبول بودن گفتاری حاصل را می سنجد.

مرحله دوم:ایجاد گفتار بدون لکنت درون کلینیک

مراجعان در طول این مرحله یادمیگیرند تا:
1.گفتار محاوره ای بدون لکنت و طبیعی را درون کلینیک به کار ببرند.
2.با استفاده از مقیاس های SRوNATمهارت های خود ارزیابی شان را اصلاح کنند.
3.مهارت های اصلی حل مسائل را بکارببرند که در مرحله سوم از آن استفاده میکنند و به انتقال گفتار بدون لکنتشان در موقعیت های روزمره کمک میکند.

این مرحله را می‌توان در چارچوب یک گروه فشرده طی یک یا چند روز اجرا کرد.در طول این جلسه مراجعان حداقل ۱۴ چرخه روانی گفتار را به طور متناوب انجام می‌دهند. چرخه های ابتدایی متشکل از سه مرحله پنج دقیقه‌ای است. مراحل تمرین و آزمون و یک مرحله ارزشیابی وجود دارد.

تمرین:

تقلید از نمونه گفتارکشیده:مرحله تمرین شامل 5دقیقه تمرین با استفاده از گفتار کشید بدون لکنت اغراق آمیز مشابه با نمونه ویدئویی یا نوار نمونه به عنوان اگو یا بدون آن می باشد.درمانگر درمورد الگوی گفتاری به ارائه بازخورد می پردازد.

آزمون:

به کارگیری گفتتار کشیده:مرحله شامل 5 دقیقه صحبت به صورت تک گویی زیر نظر درمانگر است و کاربرد مشخصه های الگوی گفتار کشیده لازم جهت کنترل لکنت به مراجع آموزش داده میشود و مراجع تلاش میکن شدت لکنت را در مقدار1یا2 حفظ کن.درپایان هر مرحله ،درمانگر و مراجع مقادیرSRوNATرا تعیین میکند.

مرحله ارزشیابی:

گوش دادن به نوار ضبط شده مرحله آزمون:مراجع راهکارهایی به منظور بهبود گفتار ارائه می نماید.

مرحله سوم:جلسات رفع مشکل:

در این مرحله هدف مراجعان انتقال دادن گفتار بدون لکنت شان به موقعیت های روزمره است،از طریق:
• ایجاد برنامه های مناسب تمرین برای گفتار بدون لکنت.
• ارزیابی شدت لکنت و طبیعی بودن گفتار روزانه در موقعیت های روزمره .
• ارائه راهبردهای جهت کاهش لکنت یا حفظ روانی در موقعیت های روزمره می باشد.

 

مرحله چهارم :تثبیت

جلسات این مرحله چندان مکرر نیست و مراجعه یاد می‌گیرد تا با به کارگیری راهبردهای خودکنترلی فعالیت های مرتبط با حل مشکلات را بدون حمایت درمانگر به عهده بگیرد. وی تشویق می شود تا مقادیر NATو SRرا بر اساس مبنای روزانه خصوصا جهت مواقع دارای مشکل ثبت نماید و راهبر هایی را به منظور حفظ نتایج حاصل از گفتار ارائه دهد. مراجع در یک ساعته کلینیکی حضور پیدا می‌کند که با توجه به پیشرفت کم‌تر می‌شود.

کاهش مراجعه کلینیکی بر اساس برنامه عملکرد مشروط صورت می گیرد. ملاقات های کلینیکی به فاصله ۲هفته،۲هفته،۴ هفته ، ۸ هفته ،۱۲هفته و ۲۴ هفته انجام می گیرد و به این ترتیب مرحله تثبیت مجموعا ۵۶ هفته طول می کشد. در صورت شکست در رسیدن به معیار هر مرحله همان مرحله باید مجدداً تکرار گردد. در هر ملاقات از مراجع خواسته می شود تا:
توانایی حل مساله در عین حفظ دستاوردهای درمان را از خود نشان می‌دهد.

 

گفتار بدون لکنت را با درمانگر در کلینیک حفظ کند.
سه گفتگوی ضبط شده در موقعیت های مختلف همراه با نمراتSR وNAT را ارائه دهد.
مشاهده معیارهای برنامه بر روی وظایف فوق( نمرهSR بین ۱ تا ۲ و نمره NATبین ۱ تا ۳)
معیار ترخیص
زمانی فرد به این مرحله می رسد که مراجع و درمانگر به رضایت مناسبی از مهارتهای خودکنترلی مراجع در رابطه با نوسانات لکنتش، دست پیدا می‌کنند.

 

درمان لکنت زبان با روش کمپرداون 09901417763 _09909501428 دکتر حنیف امانیان

درمان لکنت زبان با روش کمپرداون 09901417763 _09909501428 دکتر حنیف امانیان

 

 

اینستاگرام یاشا

درمان لکنت زبان ـ برنامه درمانی لکنت زبان_لیدکامب

آگاهی از لکنت

انواع روش های درمانی لکنت زبان

ارزیابی بالینی تغذیه و بلع کودکان

ملاحظات درمان آنلاین

درمان کودکان دارای لکنت:برنامه افزایش طول گفته

  • گفتاردرمانی در گرگان